معرفی وبلاگ
ما باید این توجه را هیچوقت از خود بیرون نکنیم، از مغز خود بیرون نکنیم که ما بندگان خدا هستیم و در راه او و در سبیل او حرکت می کنیم و پیشروی می کنیم. اگر شهادت نصیب شد، سعادت است و اگر پیروزی نصیب شد سعادت است. حضرت امام خمینی (ره)
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 389953
تعداد نوشته ها : 139
تعداد نظرات : 14
Rss
طراح قالب
GraphistThem244
حساس، رضا - کرمانشاه
برای گمنام‏ های نام‏ آور و نام ‏آوران گمنام
بگو چگونه بگیرم نشان، بهارت را
بهار یاد تو، این کهنه یادگارت را
چقدر خیره بمانم به جاده‏ی خورشید
هنوز می شود آیا که انتظارت را...؟
چه می‏شود که بیایی و دست خسته‏ ی من
غزل غزل بتکاند ز تن غبارت را
برای آنکه بیابم تو را نفهمیدم
سراغ واژه بگیرم و یا تبارت را
من از اهالی این کوچه‏های شب زده‏ام‏
که گم نموده دلم چرخه‏ی مدارت را
چقدر دربه ‏در شعر خویشتن باشم
مگر بیابم از آیینه اعتبارت را...
منبع: کتاب زخم سیب
چهارشنبه 1399/9/5

لک‏لک ‏ها
بر لوله‏ ی تانک‏ها لاله کرده ‏اند
هواپیماهای جنگی زمین را شخم زده ‏اند
برداشت روزنامه‏ ها این است:
«جنگ تمام شده است.»
برگشته ‏ام‏
در آستانه‏ ی در
بازوانت را می‏گشایی
و من‏
با آستین‏ هایی که به جیبم سنجاق است
تنها چهل درصد آغوش برایت آورده ‏ام
منبع: کتاب زخم سیب
علی‏ اصغر داوری - کاشمر

جمعه 1397/11/26

لک‏لک ‏ها
بر لوله‏ ی تانک‏ها لاله کرده ‏اند
هواپیماهای جنگی زمین را شخم زده ‏اند
برداشت روزنامه‏ ها این است:
«جنگ تمام شده است.»
برگشته ‏ام‏
در آستانه‏ ی در
بازوانت را می‏گشایی
و من‏
با آستین‏ هایی که به جیبم سنجاق است
تنها چهل درصد آغوش برایت آورده ‏ام
منبع: کتاب زخم سیب
علی‏ اصغر داوری - کاشمر

سه شنبه 1397/4/26

آن روز که خورشید روشنایی‏اش را به تو هدیه داد

سرزمین هزار آوایمان‏

تولد دوباره‏ی خون و آتش را جشن گرفت

و از تمام روزنه‏ها عطش می‏جوشید

ابرهای سیاه آمدند

و فرصت پرواز را

از تمام پرنده‏ها گرفتند

آن روز تمام نوجوانی نخل‏ها خمیده شد

آن روز

شهرمان شهید شد!

شاعران: ارژنگ، فاطمه - کلاله، گلستان‏

منبع: کتاب زخم سیب

سه شنبه 1389/6/30

 
سلامت‏روندی، فکریه - ارومیه‏
کیست آنکه عاشقانه پر گشود
در کران این فضای پر ز دود
او که با نگاه پر ز مهر خویش‏
تیرگی ز قلب آسمان زدود
کیست آنکه تشنه را شراب داد
زندگی ساده را جواب داد
کیست آنکه روز و شب هزار بار
بر نهال تشنه‏ی دل آب داد
او که می‏تپد دلم برای او
او که مانده‏ام در ابتدای او
گام‏های کال ما نمی‏رسد
لحظه‏ای به گرد و خاک پای او
اوست مهربان چراغ این زمان‏
اوست مهر روشنی در آسمان‏
صد فرشته عاشقانه داد زد
اوست شمع پاک و نور جاودان‏
منبع: کتاب زخم سیب

سه شنبه 1389/6/30
X