لکلک ها
بر لوله ی تانکها لاله کرده اند
هواپیماهای جنگی زمین را شخم زده اند
برداشت روزنامه ها این است:
«جنگ تمام شده است.»
برگشته ام
در آستانه ی در
بازوانت را میگشایی
و من
با آستین هایی که به جیبم سنجاق است
تنها چهل درصد آغوش برایت آورده ام
منبع: کتاب زخم سیب
علی اصغر داوری - کاشمر
آن روز که خورشید روشناییاش را به تو هدیه داد
سرزمین هزار آوایمان
تولد دوبارهی خون و آتش را جشن گرفت
و از تمام روزنهها عطش میجوشید
ابرهای سیاه آمدند
و فرصت پرواز را
از تمام پرندهها گرفتند
آن روز تمام نوجوانی نخلها خمیده شد
آن روز
شهرمان شهید شد!
شاعران: ارژنگ، فاطمه - کلاله، گلستان
منبع: کتاب زخم سیب
سلامتروندی، فکریه - ارومیه
کیست آنکه عاشقانه پر گشود
در کران این فضای پر ز دود
او که با نگاه پر ز مهر خویش
تیرگی ز قلب آسمان زدود
کیست آنکه تشنه را شراب داد
زندگی ساده را جواب داد
کیست آنکه روز و شب هزار بار
بر نهال تشنهی دل آب داد
او که میتپد دلم برای او
او که ماندهام در ابتدای او
گامهای کال ما نمیرسد
لحظهای به گرد و خاک پای او
اوست مهربان چراغ این زمان
اوست مهر روشنی در آسمان
صد فرشته عاشقانه داد زد
اوست شمع پاک و نور جاودان
منبع: کتاب زخم سیب