معرفی وبلاگ
ما باید این توجه را هیچوقت از خود بیرون نکنیم، از مغز خود بیرون نکنیم که ما بندگان خدا هستیم و در راه او و در سبیل او حرکت می کنیم و پیشروی می کنیم. اگر شهادت نصیب شد، سعادت است و اگر پیروزی نصیب شد سعادت است. حضرت امام خمینی (ره)
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 380817
تعداد نوشته ها : 139
تعداد نظرات : 14
Rss
طراح قالب
GraphistThem244

بررسی ماهیت جنگ ایران و عراق بسیار اهمیت دارد. چرا که جنگ بر شکل‏گیری هویت تاریخی ایران اثر گذاشته است و این هویت و تجربه‏ی تاریخی می‏تواند بر اندیشه و اراده و عزم ملت ایران برای فائق آمدن بر حوادث آینده، همچون جنگ و سایر بحران‏های سیاسی - اجتماعی نقش تعیین کننده‏ای داشته باشد. بنابراین، اگر جنگ ایران با عراق در چارچوب و مفاهیم دیگری غیر از آنچه بوده است تعریف شود، تأثیر و هویت تاریخی خود را از دست می‏دهد و هر جنگی که چنین شود «دچار بی‏ریشگی خواهد

شد و ناظران خود را نسبت به علل و انگیزه‏های آن متحیر ساخته، نخواهد توانست همدلی نسل‏های آتی را برانگیزد. آنچه یک جنگ را در تاریخ ماندنی می‏کند، معنای آن نزد نسل‏هایی است که بدان تعلق خاطر دارند.»

اکثر پژوهشگران غربی برای اجتناب از تعیین پیوستگی ماهیت جنگ تحمیلی با جریان‏های بنیادین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی امروز جامعه‏ی جهانی تلاش می‏کنند جنگ ایران و عراق را اراده‏ی معین فرد یا جمع و حتی امری شخصی تلقی نمایند  بسیاری از نظریات در توضیح جنگ ایران و عراق اختلاف شخصی صدام و امام خمینی یا تنها با تأکید بر اختلافات مرزی، با اهداف و مقاصد مشخصی مطرح می‏شود. این گونه روش‏ها در مطالعه‏ی جنگ ایران و عراق - بی هر گونه ملاحظه‏ای - بیشتر جزء نگرانه و به قصد گرفتن نتیجه‏ی کاربردی در عرصه‏ای خاص سازمان داده می‏شود. در صورتی که تصور جنگ در کلیتی واحد رابطه‏ی مشخصی بین اجزای مختلف جنگ برقرار می‏سازد. اهداف، ریشه‏ها، رهبری و فرماندهی، شیوه‏ها، جنگجویان و حامیان، هر یک نقشی ایفا می‏کنند و مبین ماهیت و هویت جنگ‏اندجنگ ایران و عراق همچنین با مشخصه‏ای رایج در مفهوم جنگ جهان سومی که پس از جنگ جهانی دوم رواج یافت و با تأثیر از عوامل مختلفی چون بحران ناشی از تشکیل دولت ملی شامل بحران‏های سه گانه هویت، مشروعیت، مشارکت و گسترش جهانی میلیتاریزم، میراث استعمار در زمینه‏ی جغرافیای سیاسی، تأثیر جنگ سرد و رقابت دو ابرقدرت  توضیح‏پذیر نیست. شهرام چوبین، یکی از محققان صاحب‏نظر در جنگ ایران و عراق، به تفاوت جنگ ایران و عراق با جنگ‏های مشابه اشاره می‏کند و می‏نویسد:

«در میان منازعات کشورهای جهان سوم، جنگ ایران و عراق از چندین دیدگاه غیرمعمول است. آنچه معمولا در این باره در غرب گفته می‏شود تعداد کثیر تلفات انسانی، زیان‏های سنگین اقتصادی وارد شده و در طول کشیدن آن است.

آنچه کمتر به آن پرداخته می‏شود نوع درگیریی است که با الگوی رایج در مناطق غیرصنعتی جهان تفاوت دارد، چرا که در این مناطق تمایل به سمت جنگ‏های درون مرزی یا غیرنظامی است در حالی که نمونه‏ای نسبتا نادر از درگیری بین دولت‏ها بود؛ جنگی که در قالبی کلاسیک جای می‏گرفت و منازعه‏ای صرف بر سر آب و خاک نبود، بلکه با قدرت‏طلبی و گسترش عقاید فکری نیز همراه بود.»

عوامل مؤثر در شکل‏گیری زمینه‏های جنگ نسبت مشخصی با ماهیت و مشخصه‏های جنگ و در نتیجه تمایز آن با الگوهای رایج دارد. وقوع جنگ با فاصله‏ی بیست ماه پس آغاز انقلاب بیان کننده‏ی رابطه جنگ با انقلاب است. سقوط رژیم شاه منافع آمریکا و غرب را به مخاطره افکند، به ویژه اینکه ماهیت دینی و مردمی بودن انقلاب، گسترش آن را در سطح منطقه ممکن ساخت. این ارزیابی و پیش‏بینی درباره‏ی گسترش انقلاب اسلامی در سطح منطقه، نوعی نگرانی بین‏المللی به وجود آورد که تلاش برای اعاده‏ی نظم پیشین با «توافق بیان نشده‏ی بین‏المللی برای دفاع از وضع موجود» ، مسیر وقوع جنگ را هموار ساخت. با این توضیح، باید جوهر اندیشه‏ی دینی اسلام را که شامل جهاد و مبارزه با تکیه بر شهادت‏طلبی و فراخواندن مردم به صحنه‏ی سیاسی - اجتماعی در دوره‏ی انقلاب و سپس دعوت مردم به مقاومت در برابر تجاوز عراق و تحولات بین‏المللی معاصر را شناسایی کرد تا ماهیت جنگ ایران و عراق و تحولات بین‏المللی معاصر را شناسایی کرد تا ماهیت جنگ ایران و عراق و تحولات آن، تحلیل و تبیین شود. براساس این تحلیل از یک سو، انقلاب دینی به حضور مردم در صحنه‏های انقلاب و جنگ منجر شد و از سوی دیگر، بر شکل‏گیری رفتار و تصمیم رهبران، مسئولان و فرماندهان و مردم تأثیر گذاشت و متقابلا براساس درکی که نظام بین‏المللی از ماهیت انقلاب و تهدیدی که برای منافع غرب داشت، برای مهار انقلاب از روش‏های مختلف استفاده کرد و در نهایت عراق را برای حمله‏ی به ایران ترغیب کرد.

بر همین اساس جنگ و تحولات نظامی عمیقا با سایر اجزا پیوستگی دارد. بدین معنا که با تعریف امام از جنگ آن را «جنگ اسلام و کفر» خواندند و عراق را در تجاوز به ایران عامل امریکا دانستند ماهیت عقیدتی - سیاسی جنگ تعریف شد و همین نگرش از یک سو، مبانی جنگ را و از سوی دیگر، نگرش به صلح را شکل داد. در واقع، با تعریف عقیدتی - سیاسی جنگ در حالی که رفتار فردی و اجتماعی در جبهه و پشت آن براساس تکلیف شرعی ترسیم می‏شد، ماهیت مواضع سیاسی در برابر عراق و حامیانش و نظام بین‏الملل و اساسا پیشنهادهای صلح نیز مشخص می‏شد.

در سطح نازل‏تر، ماهیت عقیدتی جنگ بر اهداف، استراتژی عملیاتی و تاکتیک‏های نظامی تأثیر گذاشت و نیروهایی داوطلب شهادت به وجود آورد.

به همین دلیل الگوی تفکر سیاسی و نظامی رئیس جمهور وقت، بنی‏صدر، که بر اساس تئوری و روش‏هایی متأثر از آموزه‏های نظامی ارتش امریکا بود نه تنها به هنگام تجاوز عراق پاسخگو نبود، که به هنگام آزادسازی مناطق اشغالی نیز ناکام ماند و عملا به بن‏بست نظامی در جنگ منجر شد و کشور را بر لبه‏ی پرتگاه تجزیه‏ی ارضی و بی‏ثباتی سیاسی قرار داد.

در نتیجه، می‏توان تأکید کرد که آغاز جنگ حمله به انقلاب بود و انقلاب با جنگ هزینه‏ی سنگین رویارویی با منافع امریکا و غرب را پرداخت. باورها و اعتقادات دینی و خصلت انقلابی در سازمان‏دهی نیروها برای تثبیت نظام سیاسی انقلاب، رویارویی ایران و امریکا را ناگزیر ساخت و سرانجام رفتار عراق در چارچوب منافع امریکا به جنگ منجر شد. انرژی انقلابی با وقوع جنگ آزاد شد، بدین معنا که آمادگی مردم برای حفظ انقلاب و تحقق شعارهای آن که شامل استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود همانند انرژیی متراکم در جامعه وجود داشت، ولی آشکار نبود. تجاوز دشمن خارجی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و از بین بردن انقلاب به منزله‏ی آزمونی بزرگ برای نمایش آمادگی و جانفشانی مردم برای دفاع از انقلاب و حفظ نظام بود.

و این انرژی متراکم را آزاد کرد و همین امر عنصر تعیین کننده‏ای در به هم ریختگی محاسبات اولیه‏ی عراق و ناکامی این کشور در تجاوز به ایران بود. این تحول بنیادین، مفهوم و ماهیت جنگ و ساختار جامعه را تغییر داد.

منبع: کتاب نقد و بررسی جنگ ایران و عراق


X