معرفی وبلاگ
ما باید این توجه را هیچوقت از خود بیرون نکنیم، از مغز خود بیرون نکنیم که ما بندگان خدا هستیم و در راه او و در سبیل او حرکت می کنیم و پیشروی می کنیم. اگر شهادت نصیب شد، سعادت است و اگر پیروزی نصیب شد سعادت است. حضرت امام خمینی (ره)
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 380805
تعداد نوشته ها : 139
تعداد نظرات : 14
Rss
طراح قالب
GraphistThem244

 به رغم ملاقاتهای دیپلماتیک میان مقامات بلندپایه‏ی امریکا و عراق در آستانه‏ی جنگ، امریکا در سال 1980 با هر دو کشور ایران و عراق، روابط دیپلماتیک رسمی نداشت. امریکاییان در ظاهر می‏گفتند: «مادامی که خونریزی میان ایران و عراق بر متحدان منطقه‏ای آنان تأثیر نگذاشته یا موازنه‏ی قوا را دگرگون نکرده باشد، این جنگ برای امریکا کوچک‏ترین و کم‏ترین اهمیتی ندارد».  اما واقعیت غیر از این بود؛ چرا که امریکا نسبت به این جنگ بی‏توجه نبود و در آغاز، ادامه و طولانی شدن جنگ، فرصتهای طلایی و مثبتی را پیش روی خود می‏دید. زمانی که ریگان به ریاست جمهوری امریکا رسید، موادی را با نام متمم ریگان، به دکترین کارتر افزود و در مصاحبه‏ای مطبوعاتی اعلام کرد: «ما اجازه نخواهیم داد، عربستان سعودی نیز ایران دیگری شود». این متمم سیاستهای جدیدی را معرفی نکرد، بلکه آنچه را که همواره، خط مشی دولت امریکا بود، به روشنی و صراحت تبیین کرد . نیکسون در اهداف سیاست خارجی امریکا و حمایت از کشورهای منطقه، چنین گفت: «شکست عراق به سلطه‏ی بنیادگرایی ایران بر کشورهای حاشیه‏ی جنوبی خلیج‏فارس و منطقه منجر می‏شود».  در واقع، امریکا سقوط عراق را در این جنگ، تنها شکست یک کشور تلقی نمی‏کرد، بلکه معتقد بود: «اگر عراق سقوط کند، پس از آن، تمام کشورهای خلیج‏فارس سقوط خواهند کرد»  هر چند در اوایل جنگ، امریکا می‏کوشید، به ظاهر، خود را بی‏طرف نشان دهد، اما این سیاست با آشکار شدن برتریهای ایران در جنگ (به ویژه پیروزیهای بزرگ ایران در اواخر سال 1360 و بهار سال 1361) تغییر کرد و امریکا با موضوع جنگ، حساس‏تر برخورد نمود و اعلام کرد که نگران آن است که ایران عراق را شکست دهد و درنتیجه، حکومت عربستان سعودی و شیخ‏نشینان خلیج‏فارس متزلزل شود. در این مورد، وزیر دفاع امریکا گفت: «کشورش هر زمان که صلاح بداند، از دوستان عرب خود در این جنگ پشتیبانی خواهد کرد». اعراب نیز با سوءظن به ایران نگاه می‏کردند و معتقد بودند که ایران در صورت پیروزی در جنگ، با داشتن بیشترین سواحل و بیشترین جمعیت در منطقه‏ی خلیج‏فارس و نیز پیشینه‏ی تاریخی طولانی به عنوان قدرتی منطقه‏ای به کانون حرکتهای انقلابی تبدیل می‏شود، بنابراین، باید مانع از پیروزی این کشور شد.  اینجا بود که مسیر امریکا و عراق کاملا یکی شد و آنها دوستان و منافع مشترکی را برای خود در منطقه ترسیم می‏کردند. در شرایطی که امریکا قدرت بزرگ حافظ وضع موجود بود، عراق به صورت پاسدار بالفعل حفظ وضع موجود در منطقه درآمد و دوستان امریکا، یعنی اسرائیل، ترکیه، مصر، اردن، عربستان سعودی نیز، طرفدار وضع موجود شدند و هیچ یک از آنها ایدئولوژی تغییر ریشه‏ای یا تجدیدنظر بنیادینی را در موازنه‏ی منطقه‏ای قدرت در سر نداشتند. بدین ترتیب، عراق بهترین گزینه برای مهار ایران و در نتیجه، حفاظت از کشورهای حوزه‏ی خلیج‏فارس و وضع موجود بود. به همین دلیل، نیز آماده‏ی حمله به ایران شد تا با شیوه‏ی نظامی، مانع از گسترش و صدور انقلاب شود؛ چرا که روش نظامی آخرین گزینه‏ی مهار ایران به  حساب می‏آمد. بدین ترتیب، موازنه‏ی قوا در منطقه مجددا، به سود امریکا برقرار می‏شد. ساختار روابط کشورهای خلیج‏فارس و امریکا را می‏توان بر اساس طیف زیر توصیف کرد که از همکاری نزدیک در یک بلوک و ساختار تا منازعه‏ی نظامی شدید و جنگ را دربر می‏گیرد:

منبع: کتاب اهداف آمریکا در جنگ ایران  و عراق


X