معرفی وبلاگ
ما باید این توجه را هیچوقت از خود بیرون نکنیم، از مغز خود بیرون نکنیم که ما بندگان خدا هستیم و در راه او و در سبیل او حرکت می کنیم و پیشروی می کنیم. اگر شهادت نصیب شد، سعادت است و اگر پیروزی نصیب شد سعادت است. حضرت امام خمینی (ره)
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 390045
تعداد نوشته ها : 139
تعداد نظرات : 14
Rss
طراح قالب
GraphistThem244

بامتزلزل شدن پایه‏ های حکومت شاه، امریکا به دلایل متعددی تصمیم گرفت عراق را جایگزین ژاندارم قبلی خویش سازد. در راستای این هدف، با کنار گذاشته شدنحسن البکر، صدام در عراق به قدرت می‏رسد و درصدد بر می‏آید بتدریج مردم مسلمان عراق، و ارتش ضد صهیونیست این کشور را برای برخورد با ایران آماده کند، تا در صورت عدم موفقیت سناریوهای امریکا در سرنگون‏سازی جمهوری اسلامی(کودتا، تجزیه‏طلبی اقوام مختلف، ترور مسئولان کشور) با تهاجم نظامی به ایران، به عنوان حربه‏ی دیگر امریکا وارد عمل شود.

دستگاهتبلیغاتی رژیم عراق در آغاز، درصدد بر می‏آید تا در تلاشی همه‏جانبه، چهره‏ی مطهر جمهوری اسلامی را در افکار عمومی عراق به شکلی منفی ترسیم کند تا در صورت وقوع جنگ این القائات ذهنی را در سطح مردم و نظامیان عراقی، توسعه ببخشد. و به این ترتیب، مردم و ارتش عراق را برای ایستادن در برابر سپاه توحید آماده کند و در مراحل بعدی، محرومیتهای ناشی از جنگ را برای مردم عراق قابل تحمل سازد و مهمتر از اینها، در مردم و نظامیان عراقی انگیزه‏ی کشتن سپاهیان توحید و کشته شدن در راه مطامع استکبار جهانی را ایجاد کند. به این ترتیب در فضای دیکتاتوری بسته‏ی جامعه‏ی عراق، که از سویی با سانسورهای مختلف مواجه است و از سوی دیگر، به علت ستایش و تبلیغ صرف اندیشه‏ی بعثی‏ها (که در صورت لزوم حتی دست به تحریف تاریخ هم می‏زدند)به یکنواختی گراییده بود، تبلیغات عراق با پیروزی انقلاب اسلامی، بتدریج افکار عمومی را به سوی دشمنی کینه‏جو و ضداسلامی در شرق کشورشان متوجه می‏کند. 

بافرار شاه از ایران، رسانه‏های خبری عراق برای مخدوش ساختن اصالت حرکت مردم، از انقلاب ایران با عنوان «حرکتی امریکایی» (1)  یاد می‏کند و با پیروزی انقلاب اسلامی، صدام ضمن ارائه‏ی تحلیلی به رده‏های پایین‏تر حزب بعث در خصوص علل ظهور انقلاب اسلامی چنین می‏گوید: 

«استعمارامریکا هنگامی که احساس کرد شاه وجهه‏ی خود را در بین ملت ایران از دست داده و سیاستی مستقل از غرب در پیش گرفته است، تغییر او را امری ضروری دانسته، (امام) خمینی را برای اجرای سیاستهای خود، به عنوان جایگزینی برای وی برگزید و قطعا نظام حکومتی او، موضعی مخالف در قبال عراق، انقلاب این کشور و امت عربی اتخاذ خواهد کرد» (2)  

علاوهبر این، دستگاه تبلیغاتی رژیم عراق با طرح برخی از رخدادهای تاریخی واقعی یا مجعول، سعی می‏کند برای ریشه‏های اختلافات ایران و عراق تبیینی تاریخی فراهم آورد. به عنوان مثال، به مردم هشدار می‏دهد: 

«طوفانتهاجم از جانب شرق به سمت عراق و امت عربی در حال وزیدن است و نژادپرستان ایرانی که هزاران سال است چشم طمع به سرزمینهای امت عربی دوخته‏اند، در صددند همانطور که متجاوز از دو هزار سال پیش، هخامنشیان قسمتهایی از عراق را دوباره به اشغال خود درآوردند، اکنون به رهبری (امام) خمینی عراق را دوباره به اشغال خود درآورند»

درهمان زمان، دستگاه تبلیغاتی عراق فیلمی به نام «قادسیه» تهیه کرد و با تحریف نبرد قادسیه، که بین اسلام و کفر انجام گرفته بود، «از نبرد قادسیه به عنوان نبردی که بین اعراب و فارسها رخ داده و به پیروزی اعراب منجر شده بود، یاد کرد»در زمان جنگ هم همین سخنان را می‏شنویم. «اکنون ایرانیان درصدد گرفتن انتقام قادسیه‏ی اول برآمده‏اند» علاوه بر این، در این تبلیغات، عراق با استناد به عطوفت کورش در حق یهودیان عصر خودش، از «روابط تاریخی ایران با صهیونیست‏ها از عصر بابلی قدیم» سخن گفته و ضمن ترسیم تداوم این روابط تا عصر حاضر، می‏گوید: 

«اکنون نیز ایران در خدمت تحقق اهداف صهیونیسم در منطقه است و در هدفی مشترک با وی، درصدد تهاجم به عراق است»  

درفراز دیگری از این تبلیغات عراق درصدد بر می‏آید تا مسلمان بودن مردم ایران را انکار کند و آنها را به عنوان «آتش‏پرست» و «مجوس» معرفی کند. یکیاز استدلالهای دستگاه تبلیغاتی عراق در مجوس نامیدن ایرانیان به شرح زیر بود:

«ایرانیانمجوس در صدر اسلام سعی می‏کردند از گسترش و ترویج اسلام جلوگیری کنند، اماکاری از پیش نبردند، تا اینکه هزار سال قبل مجلسی در قم برپا ساختند و تصمیم گرفتند دین اسلام را از داخل تضعیف کنند»

(البتهبعدها واژه‏ی مجوس در تبلیغات عراق کمتر استفاده شد، و بیشتر روی پوشش اسلامی ایرانیها و سوء استفاده‏ی ایران از دین تأکید می‏شود).

مخدوشساختن شخصیت نورانی حضرت امام خمینی در قبل و بعد از شروع جنگ، محور مهم دیگری است که دستگاههای تبلیغاتی عراق برای نفی اسلامی بودن جمهوری اسلامی انجام می‏دهد. به همین منظور، در هر جلسه و مجمع هنری، ادبی، شعرخوانی و...که در عراق برپا می‏شود «(امام) خمینی به تمسخر گرفته شده» و به ایشان «اهانت می‏شود»

رادیو صوت الجماهیر عراق در یکی از تحلیلهای خود ضمن زیر سؤال بردن  شخصیت اسلامی حضرت امام چنین می‏گوید: 

«اقشارمختلف مردم مسلمان عراق، همچنان انزجار خود را از گفته‏های (امام) خمینی مبنی بر منتقل کردن جسد حضرت علی (ع) از نجف به قم اعلام می‏دارند. 

شیخمحمد صالح سعیدی، رئیس تبلیغات مذهبی استان دیالی (عراق) گفته‏های باطل (امام) خمینی را پیرامون اسلام و پیغمبر اکرم (ص) و ائمه‏ی اطهار، محکوم کرد و از همه‏ی مردم عراق خواست تا با فارسهای کینه‏جو به نبرد و ستیز بپردازند. وی همچنین افزود، روحانیون عراق آمادگی خود را جهت حمل سلاح برایدفاع از حریم اسلام و دین در برابر تجاوزات فارسهای دشمن، اعلام می‏دارند»

صدامو توجیه سیاسی (نهاد عقیدتی - سیاسی ارتش عراق) نیز به آماده ساختن اذهان ارتش می‏پردازند. صدام ضمن ایجاد «کینه و بغض نسبت به ایرانی در نظامیان عراقی» دستور می‏دهد «که مطالعات دانشگاه نظامی البکر، روی طرحهای تهاجمی به مرزهای ایران تمرکز یابد» و توجیه سیاسی ارتش عراق با در اختیار گذاشتن منابع مجعول و دروغین، از افسران و سربازان حزبی می‏خواهد تا رساله‏هایی تحت عنوان «تاریخ دشمنی فارسها نسبت به اعراب را به رشته‏ی تحریر درآورند» در راستای وظیفه‏ای که عدنان خیرالله، وزیر دفاع عراق، به عهده‏ی توجیه سیاسی گذاشته بود، این نهاد می‏کوشد تا «ذهن افسران جزء و سربازان ساده‏لوحرا از مسائل خرافی نظیر امام حسین، حضرت عباس و... پاک سازد»

باحادثه‏ی سوء قصد به طارق عزیز در فروردین 59 در دانشگاه مستنصریه‏ی بغداد،رژیم عراق بدون آنکه تحقیق رسمی درباره‏ی عاملان سوء قصد داشته باشد، ایران را  مسئول سوء قصد به طارق عزیز معرفی می‏کند و صدام سه بار قسم یاد می‏کند، انتقام خون کسانی را که در جریان سوء قصد به طارق عزیز کشته شده‏اند، بگیرد. 

ازسوی دیگر، مجروحان حادثه‏ی سوء قصد، که گاه تنها دچار کوفتگی بدن یا ساییدگی پوست شده بودند، به بزرگترین بیمارستان بغداد منتقل شدند و «صدام ضمن عیادت از آنها، سخنرانی آتشینی را در استهزای ایران و انقلاب اسلامی ایراد کرد و تلویزیون دولتی به پخش آن مبادرت ورزید» بعد از حادثه‏ی مستنصریه، رژیم عراق تصمیم گرفت کسانی را که «در رگهایشان خون ایرانی» جریان دارد، اخراج کند و در این میان، افرادی که گاه ایران را ندیده بودند وبا زبان فارسی آشنایی نداشتند، پس از مصادره‏ی اموال، مجبور می‏شوند خانه وکاشانه خود را ترک کنند. 

درماههای قبل از جنگ، برخی از تبلیغات برون مرزی مانند «پیامهای عربی که بعداز حمله‏ی ناراضیان مسلمان به مسجد اعظم مکه در نوامبر 79، مسلمان را به سرنگون کردن حکومتهای ارتجاعی، سرکوبگر و ضد اسلامی خلیج تشویق می‏کرد» و اظهارات برخی از مسئولان ایرانی در پاسخ به جنگ سرد موجود میان ایران و عراق مانند «اعلام آمادگی ایران برای جنگ علیه یک کشور معلوم الحال عرب» مورد سوء استفاده‏ی دستگاه تبلیغاتی عراق قرار گرفت و این دستگاه، با توسل به این اظهارات و بیانات، جمهوری اسلامی را در اذهان عامه‏ی مردم به عنوان کشوری با روحیه‏ی سلطه‏طلبی و جنگ‏افروزی معرفی کرد.

مسائلساختگی «هدف قرار گرفتن شهرهای عراق توسط توپخانه‏ی ایران»و «تهاجم ایران به شط العرب» و رخدادهایی نظیر «بازپس گیری مناطق زین‏القوس و سیف سعد» ، «لغو قرارداد 1975» «و... همگی از موضوعات مهمی بودند که صدام و  دستگاه تبلیغاتی رژیم عراق ضمن پرداختن به آنها، به تبیین چهره‏ای منفی برای جمهوری اسلامی می‏پردازند. 

باشروع جنگ، عراق با خرید و به‏کارگیری شعرا، نویسندگان و روزنامه‏نگاران داخلی و خارجی، به‏کارگیری فیلمهای سینمایی (شیرین و وحشی، نبرد قادسیه و...)، فانتزی و کاریکاتوری، فیلمهای تلویزیونی، بهره‏برداری از ایرانیان فراری و برخی از اسرا، نشریات و... به طرح مسائلی پرداخت تا افکار عمومی مردم عراق را تحریک کند. برخی از این مسائل عبارتند از: 

«ایراندر پی ایجاد یک امپراتوری فارسی است؛ ایران قصد تجاوز به سایر کشورهای عربی را دارد؛ ایران می‏خواهد بر کل خلیج عربی و کشتی‏رانی آن مسلط شود؛ ایران قصد غصب منابع طبیعی عراق را دارد؛ ایرانیها در صورت پیروزی، ثروت مردم عراق را چپاول خواهند کرد؛ ایرانیها پس از ورود به عراق همه جا را تخریب خواهند کرد؛ نظامیان ایرانی با تصرف عراق، زنها، بچه‏ها و پیرمردها را خواهند کشت؛ ایرانیها در صورت تصرف عراق به نوامیس مردم عراق تجاوز خواهند کرد؛ ارتش ایران قصد اسارت مردم عراق را دارد؛ ایرانیها وحشی هستند؛ایرانیها احمق هستند؛ جمهوری اسلامی انقلاب کفر است؛ جمهوری اسلامی تنها پوششی از دین را دارد؛ ایران با اسرائیل رابطه دارد؛ ایران با امریکا رابطهدارد؛ ایرانیها اسلام را نمی‏شناسند؛ ایرانیها...»

بههمین ترتیب، توجیه سیاسی ارتش عراق نیز با به نمایش گذاشتن فیلمها و عکسها، شایعه پردازیها، صدور ابلاغیه‏های رسمی (مبنی بر اینکه مثلا در حال حاضر، شیوه‏ی اسیرکشی ایرانیها قطع سر اسرا با اره‏های برقی است و...)، برگزاری جلسات توجیهی در خصوص رفتار ایرانیان با اسرا و پناهندگان عراقی و... اذهان نظامیان عراقی را نسبت به جمهوری اسلامی مشوب می‏سازد. برخی از این موضوعات عبارتند از: 

«ایرانیهاخون اسرا را برای مجروحان خودشان می‏گیرند، ایرانیها اسرا را مثله می‏کنند، ایرانیها دست و پای اسرا را قطع و سپس آنها را رها می‏کنند؛ ایرانیها با رفتارهای ظالمانه‏ای که با اسرا دارند، موجب مرگ یا معلول شدن آنها می‏شوند؛ ایرانیها اسرا را با باطوم برقی می‏زنند و آنها را شبها روی برف و یخ نگه می‏دارند؛ ایرانیها اسرا را از سقف وارونه آویزان می‏کنند؛ ایرانیها با اسرا عمل لواط انجام می‏دهند؛ ایرانیها شلنگ آب را با شدت در دهان و... اسرا باز می‏کنند؛ ایرانیها به اسرا غذای کافی نمی‏دهند، ایرانیها اسرا را مجبور به ترک مذهبشان می‏کنند؛ ایرانیها از فعالیت صلیب سرخ برای اسرا جلوگیری می‏کنند؛ ایرانیها...»

حتی گاهی توجیه سیاسی با «مثله کردن جنازه‏ی سربازان عراقی و به معرض دید گذاشتن آنها» سعی می‏کند تا به تبلیغات خود عینیت ببخشد. 

لازمبه تذکر است که دستگاههای تبلیغاتی استکبار جهانی، با قدری تفاوت، مجدانه چهره جمهوری اسلامی را مخدوش می‏ساختند. عصاره‏ی تبلیغات غرب در این زمینه را می‏توان در اظهارنظر زیر ملاحظه کرد: 

«روزنامه‏یآلمانی زود دویچه زایتونگ، در شماره‏ی امروز خود می‏نویسد: ایران دیگر آن کشور مشهور و با قدرت و حافظ امنیت منطقه نیست. حکومت نامسئول (امام) خمینیکه مشکلات هراس‏انگیزی در ارتش دارد و در سراسر ایران با مردم دست به گریبان است و همه جا دست به خنجر می‏زند و مانند جنون زده‏ها، می‏خواهد همهچیزهای سالم را فاسد کند، بدش نمی‏آید که مراکز نفتی ایران و عراق، دو صادر کننده‏ی بزرگ نفت، هر دو از بین برود. حتی بلاتکلیفی و آوارگی مردم منطقه و از بین رفتن مراکز صنعتی بخشهای عمومی و خصوصی، برای این حکومت مطرح نیست. رژیم مالیخولیایی (امام) خمینی مانند یک غده‏ی سرطانی منطقه را بیمار کرده است و موقعیت و سرنوشت خلیج فارس را بغرنج ساخته است. 

روزنامهآلمانی می‏افزاید به هر حال درگیری و کشمکشی که این روزها در منطقه خلیج فارس به وجود آمده، نشان می‏دهد که ایران دیگر از نظر سیاسی و اقتصادی آن کشور مطمئن و پابرجای پیشین نیست و تصمیماتی که دستگاه حاکم رژیم (امام) خمینی در زمینه‏ی سیاست خارجی می‏گیرد جز به هم ریختن ثبات و امنیت منطقه وبروز اغتشاش و هرج و مرج و قطع صدور نفت، نتیجه دیگری ندارد»

پی نوشتها:

1- خالد حسین النقیب، حزب بعث و جنگ، ج 1، سازمان تبلیغات اسلامی، ص 113

2- همان، ص 135

منبع: کتاب نگاهی به هشت سال جنگ تبلیغاتی


X