معرفی وبلاگ
ما باید این توجه را هیچوقت از خود بیرون نکنیم، از مغز خود بیرون نکنیم که ما بندگان خدا هستیم و در راه او و در سبیل او حرکت می کنیم و پیشروی می کنیم. اگر شهادت نصیب شد، سعادت است و اگر پیروزی نصیب شد سعادت است. حضرت امام خمینی (ره)
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 378225
تعداد نوشته ها : 139
تعداد نظرات : 14
Rss
طراح قالب
GraphistThem244

نخستین هدف واشنگتن از اعطای این کمک‏ها، جلوگیری از سرنگونی رژیم صدام بود؛ زیرا، مردم عراق به کمبود غذا اعتراض کرده بودند. علت اصلی کمبود مواد غذایی در عراق این بود که بودجه هنگفتی صرف خرید سلاح و مهمات می‏شد. یارانه‏های لازم برای تضمین این وام‏ها را دولت امریکا تأمین می‏کرد؛ موضوعی که باعث شد صدام بتواند طرح‏های تسلیحاتی خود را به صورت آشکار و نهان آغاز کند، گسترش دهد و بدین ترتیب، جنگ خونبار ایران و عراق، پنج سال دیگر نیز ادامه یابد.  تا پایان سال 1983، پرداخت 402 میلیون دلار به عنوان تضمین وام‏های اعطایی وزارت کشاورزی امریکا به عراق تأیید شد؛ مبلغی که در سال 1984، به 503 میلیون دلار؛ در سال 1988، به 1/1 میلیارد دلار؛ و بین سال‏های 1983 تا 1990، به بیش از 5 میلیارد دلار افزایش یافت. باید یادآور شد که مالیات دهندگان امریکایی باید حدود 20 میلیارد دلار جریمه و نیز سود این وام‏ها را تأمین می‏کردند.  در اینجا می‏توان به مورد مشابه دیگری، هر چند در مقیاس کوچک اشاره کرد که مالیات دهندگان امریکایی تاوان آن را پرداختند؛ موردی که در آن، بانک صادرات و واردات فدرال دخالت داشت. در سال 1984، جورج بوش پدر، که در آن زمان، معاون رئیس جمهور بود، شخصا، مسئله تضمین یک وام پانصد میلیون دلاری به عراق را پیگیری می‏کرد؛ وامی که عراق آن را برای راه‏اندازی خط لوله نفتی نیاز داشت. تضمین وام‏های بانکی اعطاء شده به عراق برای گسترش واردات و صادرات این کشور از 35 میلیون دلار در سال 1985 میلیون دلار در سال 1990 رسید.  طبق گفته‏های ویلیام بلوم در ماه اوت سال 1998، سام گجنسون رئیس یکی از کمیته‏های وابسته به کنگره، که صادرات امریکا به عراق را بررسی می‏کند، ابراز کرده است که «دولت امریکا از سال 1985 تا سال 1990 ، 771 مجوز صدور مواد عامل شیمیایی و تجهیزات دارای کاربرد نظامی به عراق را تأیید کرد در حالی که تنها 39 مورد از درخواست‏های دریافت مجوز رد شد.» ارزش این محموله‏ها 5 / 1 میلیارد دلار بود... طی آن دهه، امریکا درصدد بود تا صدام حسین به تمام خواسته‏های خود دست یابد.... طبق تصمیم‏های وزارت امور خارجه امریکا، سیاست کنترل صادرات این کشور تحت کنترل سیاست خارجی آن بود و سیاست خارجی امریکا هم آن بود که باید به کمک رژیم صدام شتافت.  گزارش سنای امریکا در سال 1994 فاش کرد که: «وزارت بازرگانی امریکا به شرکت‏های امریکایی اجازه صدور مقادیری از مواد عامل بیولوژیکی و شیمیایی، مانند باکتری سیاه زخم و کلستریدیوم بوتولیسم را داده بود. یک مجتمع امریکایی کشت آزمایشگاهی میکروب، محموله‏ای معادل بار هفتاد فروند کشتی از مواد عامل پاتوژنیک و باکتری سیاه زخم را برای عراق فراهم کرد.»  این گزارش همچنین، یادآور شد که صادرات امریکا به عراق مواد تشکیل دهنده سلاح‏های شیمیایی، طرح ساخت تأسیسات لازم برای تولید سلاح‏های شیمیایی و بیولوژیکی و تجهیزات لازم برای پر کردن کلاهک‏های شیمیایی را شامل می‏شد. همچنین، شرکت‏های امریکایی نیز رایانه‏های پیشرفته، لیزر و تجهیزات بررسی و آزمایش مواد عامل را فراهم می‏کردند. از مشهورترین این شرکت‏ها می‏توان از هولت پکارد ، یونیسیس ، دیتا جنرال  و هانی ول نام برد. شرکت‏هایی از آلمان غربی، فرانسه، ایتالیا، انگلستان، سوئیس و اتریش نیز با اجازه و تأیید دولت‏های متبوع خود، مواد خام، ماشین آلات، تجهیزات و فناوری موشکی را به ارزش میلیاردها دلار برای عراق فراهم کردند که بسیاری از آن‏ها «دو منظوره» بودند.  دولت آلمان، حتی تمام تجهیزات و ماشین آلات کارخانه‏های تولید گاز سمی را به عراق فروخت. بسیاری از این معاملات با استفاده از این معاملات با استفاده از اعتبارات شرکت تأمین کالا وابسته به وزارت کشاورزی امریکا صورت می‏گرفت. مقصد قسمت عمده این تجهیزات، مجتمع صنعتی «سعد 16» در نزدیکی موصل در شمال عراق بود. سازمان‏های اطلاعاتی غرب از مدت‏ها پیش می‏دانستند که عراق در مجتمع مزبور، در حال توسعه موشک‏های بالستیک است.  بلام گزارش داد که واشنگتن از توسل عراق به مواد شیمیایی کاملا آگاه بود. در سال 1992، یکی از کمیته‏های سنای امریکا پی برد که وزارت بازرگانی این کشور اطلاعات مربوط به امکان استفاده نظامی از کالاهای صادر شده را از 68 مجوز صدور کالا حذف کرده است؛ مجوزهایی که ارزش آن‏ها به بیش از یک میلیارد دلار می‏رسید.  در سال 1986، استفان برین، قائم مقام دبیر وزارت دفاع امریکا، به صدور یک دستگاه رایانه پیشرفته به سعد 16 اعتراض کرد. این رایانه شبیه رایانه‏هایی بود که در برنامه‏های موشکی امریکا، مورد استفاده قرار می‏گرفت. به اعتقاد وی، این رایانه می‏توانست برای اهداف نظامی نیز به کار گرفته شود. باید یادآور شد که وزارت خارجه و وزارت بازرگانی امریکا اعتراف کردند که این رایانه را بدون قرار دادن هیچ گونه شرطی فروخته‏اند.  کنث تیمرمن  در کتاب خود به نام سوداگری مرگ: چگونه غرب عراق را مسلح ساخت؟ نام چند سازمان را یادآور شده است که باید فهرست کالاهای صادراتی به عراق را کنترل می‏کردند تا این اقلام، امنیت ملی امریکا را به خطر نیندازند. اما وزارت بازرگانی امریکا اغلب، فهرست کالاهای صادراتی به عراق را برای کنترل ارائه نمی‏داد یا آن‏ها را به رغم مخالفت دیگر وزارتخانه‏های دولتی تأیید می‏کرد.  در 16 ماه مارس سال 1988، نیروهای عراق شهر کردنشین حلبچه را هدف حمله شیمیایی قرار دادند و پنج هزار نفر را قربانی کردند. هر چند بعدا این حمله یکی از مهم‏ترین دلایل برای لزوم بر کناری صدام اعلام شد. اما در آن زمان، واکنش واشنگتن نسبت به آن همه بی‏رحمی بسیار سرد بود.  تنها چهار ماه پس از بمباران حلبچه، شرکت عظیم امریکایی بچتل  مناقصه ساخت یک کارخانه تولید مواد نفتی - شیمیایی را برنده شد. ساخت این کارخانه امکان تولید سلاح‏های شیمیایی را برای رژیم صدام فراهم می‏کرد.  در 8 ماه سپتامبر سال 1988، سنای امریکا قانون پیشگیری از کشتار جمعی [29]  را به تصویب رساند که طبق آن، باید تحریم‏هایی علیه رژیم عراق اعمال می‏شد. با تصویب این قانون، دولت ریگان بلافاصله، مخالفت خود را با آن اعلام کرد و لایحه مزبور را نابهنگام قلمداد کرد. بدین ترتیب، کاخ سفید تمام توان و نفوذ خود را به کار گرفت تا جلوی تصویب این لایحه را در مجلس  نمایندگان بگیرد. سرانجام، نیز زمانی که کنگره آن را تصویب کرد، کاخ سفید از اجرای آن سرباز زد.  در ماه اوت سال 1989، اف.بی.آی به شعبه بانک بی ان ال در آتلانتا حمله کرد و آشکار شد که در آن، شرکت اعتباری تأمین کالا مبالغ هنگفتی از وام‏های عراق را تضمین می‏کرده و همچنین، میلیاردها دلار وام غیر مجاز بدون طی مراحل رسمی به عراق اعطا شده است.پس از این افشاگری، عرصه بر معاملات اقتصادی، سیاسی و نظامی امریکا با عراق تنگ شد.  راس بیکر در ماه آوریل سال 1993 طی مقاله‏ای یادآور شد که کریس دروگال  ، رئیس شعبه بی ان ال در آتلانتا، وام‏هایی را در اختیار عراق قرار داده تا آن‏ها را برای خرید فناوری‏های نظامی و تجهیزات دو منظوره صرف کند؛ موضوعی که مقامات دولت امریکا از آن آگاه بودند و حتی این وام‏ها را نیز تضمین می‏کردند. دولت انگلستان نیز، نه تنها از فعالیت‏های یکی از شاخه‏های شرکت انگلیسی ماتریکس.چرچیل  در اوهایو در تهیه تجهیزات و فناوری‏های نظامی برای عراق آگاه بود، بلکه می‏دانست که بی ان ال آتلانتا هزینه فعالیت‏های این شرکت را تأمین می‏کند.... بعدها از طریق مقامات بانکی معلوم شد که دولت ایتالیا و مالک اصلی بی ان ال از وام‏های اعطا شده از سوی بی ان ال به عراق آگاه بوده‏اند. اما، حتی انزجار مردم از کشتار جمعی حلبچه و رسوایی فزاینده بی ان ال نیز نتوانست از گرمی روابط واشنگتن و عراق بکاهد.  در 2 اکتبر سال 1989، جورج بوش پدر تصمیم خیلی محرمانه شماره 26 امنیت ملی را امضا کرد که طبق آن: «روابط عادی امریکا و عراق می‏تواند منافع طولانی مدت امریکا را در منطقه خلیج فارس تأمین کند و ثبات منطقه خلیج فارس و خاورمیانه را افزایش دهد. امریکا باید انگیزه‏های اقتصادی و سیاسی برای عراق فراهم کند تا رفتار عراق نیز رفته رفته، معتدل‏تر شود و در نتیجه، امریکا بتواند از طریق عراق، نفوذ و تسلط خود بر منطقه را افزایش دهد.... ما باید فرصت‏ها و امکاناتی را برای شرکت‏های امریکایی فراهم آوریم تا در بازسازی اقتصاد عراق شرکت کنند.»  با افزایش فشار کنگره و افکار عمومی بر وزارت کشاورزی امریکا مبنی بر پایان دادن به تضمین وام‏های عراق از سوی شرکت اعتباری تأمین کالا، جیمز بیکر  ، وزیر امور خارجه امریکا، به پشتوانه تصمیم شماره 26 امنیت ملی، شخصا پافشاری کرد که کلی‏تن یوتر  ، وزیر کشاورزی، از مخالفت‏های خود با ماجرای تضمین این وام‏ها دست بردارد.  در ماه نوامبر سال 1989، جورج بوش پدر با تخصیص یک میلیارد دلار برای تضمین وام‏های عراق در سال 1990 موافقت کرد. در ماه آوریل سال 1990، اعتراض‏های گسترده نسبت به رسوایی بی ان ال، وزارت کشاورزی را بر آن داشت تا از ضمانت وام‏های اعطا شده به عراق دست بردارد. در 18 ماه مه، اسکو کرافت ، مشاور امنیت ملی امریکا، شخصا وارد عمل شد تا از ارسال نخستین قسط 500 میلیون دلاری شرکت اعتباری تأمین کالا برای سال 1990 اطمینان حاصل یابد.  طبق مقاله فرانتز و واس در 23 ماه فوریه سال 1992 در لس‏آنجلس تایمز، مقامات شورای امنیت ملی و وزارت امور خارجه آمریکا در ماه جولای 1990، بر ارسال دومین قسط از یک میلیارد دلار ذکر شده اصرار داشتند. آن‏ها به رغم آگاهی از بحران‏های موجود در منطقه و شواهد موجود مبنی بر استفاده عراق از این وام‏ها برای دست یافتن به فناوری سلاح‏های اتمی و برنامه موشک‏های بالستیک به اعطای وام‏ها ادامه دادند، ضمن آنکه رژیم عراق نیز با استفاده از این وام‏ها به یک شبکه سری تهیه سلاح، کمک‏های مالی می‏کرد.  از 18 ماه جولای تا اول ماه اوت سال 1990، دولت بوش پدر با فروش فناوری‏های پیشرفته به ارزش 8 / 4 میلیارد دلار به عراق موافقت کرد. این فناوری‏ها در سعد 16 و وزارت صنایع و امور نظامی عراق مورد استفاده قرار می‏گرفت. در اول ماه اوت، فروش تجهیزات پیشرفته تبادل اطلاعات به ارزش 695 میلیون دلار تأیید شد.  فرانتز و واس یادآور شدند: «وزارت کشاورزی امریکا، تنها در 2 ماه اوت سال 1990 رسما، تضمین وام‏های اعطا شده از سوی شرکت اعتباری تأمین کالا به عراق را متوقف کرد؛ درست همان روزی که تانک‏ها و سربازان عراق به خاک کویت وارد شدند.»
منبع: کتاب آمریکا چگونه صدام حسین را به سلاح‏های شیمیایی مسلح کرد؟

در 18 ماه اوت 2002 روزنامه نیویورک تایمز داستانی را با نام «دولت امریکا به رغم استفاده عراق از گازهای شیمیایی، کمک‏های خود را به این کشور ادامه داد»، منتشر کرد. نشریه نیویورک تایمز به نقل از مقامات عالی رتبه و برجسته آمریکا فاش کرد: «در دهه 1980، کابینه ریگان در حالی که می‏دانست فرماندهان عراق از سلاح‏های شیمیایی برای دست یافتن به برتری در جنگ با ایران استفاده خواهند کرد، به طور پنهانی، آن‏ها را از نظر طراحی صحنه نبرد یاری کرد.» این داستان در رسانه‏های بین‏المللی جنجال مختصری ایجاد کرد و سپس، سر و صدای آن خوابید.  هر چند مقاله نیویورک تایمز در 18 ماه اوت 2002، جزئیات جدیدی را از میزان همکاری ارتش امریکا با صدام حسین، دیکتاتور عراق، طی جنگ ایران و عراق از 1980 تا 1988 فاش کرد، اما برخی از جوانب این رسوایی فاش نشد. در واقع، واشنگتن، نه تنها استفاده مکرر صدام از سلاح‏های شیمیایی علیه سربازان ایران و اقلیت کرد عراق را نادیده گرفت، بلکه این کشور را در راه توسعه برنامه‏های تولید سلاح‏های شیمیایی، بیولوژیکی و هسته‏ای‏اش یاری کرد.  نشریه نیویورک تایمز بدبینی و تملق دولت امریکا در پرداختن به این موضوع و نیز اقدامات وحشیانه عراق را به طور مفصل منعکس نکرد. در حالی که واشنگتن پیش از این از برنامه‏های تسلیحاتی عراق چشم پوشی کرده بود. در دهه پس از جنگ، در زمانی که برنامه‏های تسلیحاتی بغداد دیگر وجود نداشتند و در سال 1991 منهدم شده بودند، دولت امریکا از طرح گسترده برنامه‏های تسلیحاتی عراق برای توجیه لزوم آغاز جنگ گسترده‏ای علیه مردم عراق استفاده کرد.  خوانندگان مقاله نیویورک تایمز (یا ده‏ها هزار مقاله دیگر که پس از 11 سپتامبر علیه عراق نوشته شده است) این واقعیت را می‏دانند که بسیاری از سیاستمداران امریکا و نخبگان حاکم، که جنگ علیه صدام حسین را خواستار بودند، خود، در پیشبرد و اجرای برنامه‏های تسلیحاتی عراق نقش فعالی داشتند. از جمله این افراد، می‏توان به دونالد رامسفلد، آتشی‏ترین باز دولت بوش، اشاره کرد.  واشنگتن قبلا، در دهه 80 نسبت به دیکتاتور عراق به دلیل استفاده از سلاح‏های شیمیایی هیچ مخالفت و انزجاری را اعلام نکرده بود. این برای نخستین بار نبود که چنین رسوایی‏هایی در رسانه‏ها مطرح می‏شد. برای نمونه، پیش از آن، رسوایی عراق گیت، بارها، مطرح و فراموش شده بود. این موضوع رسوایی حمایت نظامی و سیاسی امریکا از صدام حسین در دهه 80 است. داگلاس فرانتز و موری واس در یکی از مقالات جامع و شدید الحنی که به رسوایی عراق گیت مربوط بود و در 23 فوریه سال 1992 در لس آنجلس تایمز چاپ شد با عنوان: «کمک‏های پنهانی بوش عراق را در ساختن ماشین جنگی‏اش یاری کرد نوشتند: «طبق اسناد طبقه‏بندی شده، جورج بوش پدر، تلاش‏های بلند مدتی را برای حمایت و پشتیبانی از دیکتاتور عراق به عمل آورده است. وی این اقدامات را هم در مقام معاونت ریاست جمهوری و هم در مقام ریاست جمهوری انجام داده است.» حتی ویلیام سفیر  نویسنده راست‏گرا و جنگ طلب نشریه نیویورک تایمز در 7 دسامبر 1992 احساس کرد که پرداختن به موضوع مزبور ضروری است. وی نوشت: «رسوایی عراق گیت بسیار وحشتناک است؛ رسوایی بزرگی درباره سوء استفاده نظام‏مند رهبران سه ملت دموکراتیک امریکا، انگلستان و ایتالیا، از قدرت و اعطای کمک‏های محرمانه مالی به دیکتاتور عراق برای بهبود ساختار تسلیحاتی وی.»  پیش زمینه عراق گیت، قیام مردمی سال 1979 در ایران برای سرنگونی شاه طرفدار امریکا بود. انقلاب ایران تسلط امپریالیستی امریکا بر منطقه نفت خیز استراتژیک خلیج فارس را تهدید کرد. پیش از آن، به غیر از اسرائیل، ایران متحد دیرینه و واشنگتن در خاورمیانه بود.  پس از وقوع انقلاب اسلامی، واشنگتن بلافاصله، به چهار روش برای نابودی و سرنگونی این نظام انقلابی و جبران فقدان شاه اندیشید. در این راستا، رژیم صدام حسین دست یاری به سوی امریکا دراز کرد و بدین ترتیب، در 22 ماه سپتامبر سال 1980، عراق تهاجم خود را به ایران آغاز کرد و طی این جنگ خونین هشت ساله، که دست کم، یک میلیون قربانی داشت، از حمایت واشنگتن برخوردار شد.  در دهه 90، مؤسسه مطالعات راهبردی دانشگاه جنگ امریکا در گزارش خود برای پنتاگون اعلام کرد: «طی جنگ ایران و عراق، امریکا سیاستی متمایل به عراق داشت.... واشنگتن و بغداد می‏خواستند وضع موجود پیش از انقلاب 1979 ایران را مجددا احیا کنند. در واقع، انقلاب ایران موازنه قدرت منطقه را تهدید می‏کرد. درخواست [امام] خمینی از مردم کشورهای دیگر برای انجام انقلاب، برای بغداد و واشنگتن تهدیدی جدی محسوب می‏شد و هر دوی آن‏ها می‏خواستند این تهدید را از بین ببرند. از آنجا که امریکا و عراق هدف و منافع مشترکی داشتند...، امریکا فعالانه، به کمک عراق آمد.»  در آغاز، آمریکا با مشاهده موفقیت‏های عراق در برابر ایران، به عراق تمایل داشت و بدین ترتیب، سیاست یک جانبه‏ای را در پیش گرفت؛ چرا که صدام حسین می‏توانست واشنگتن را به اهداف نامشروع خود نزدیک کند؛ بنابراین، مقامات امریکا معتقد بودند که بهتر است عراق از شوروی فاصله بگیرد و درست همانند عملکرد انورسادات، رئیس جمهور مصر در دهه 70، روابط نزدیک اقتصادی و نظامی خود را با این کشور قطع کند.  در ماه مارس 1981، الکساندر هیگ ، وزیر امور خارجه امریکا، با شور و هیجان به کمیته روابط خارجی سنا گفت: «عراق از رفتار امپریالیسم شوروی در منطقه خاور میانه نگران است.» دولت شوروی نیز به عراق اعلام کرده بود: «اگر عراق تهاجم نظامی خود را علیه ایران ادامه دهد، هیچ گونه سلاحی از شوروی دریافت نخواهد کرد.» همچنین، مسکو از سرکوبی شدید حزب کمونیست عراق از سوی صدام ناراضی بود.  حمایت واشنگتن از عراق، پس از موفقیت ایران در بیرون کردن نیروهای عراقی از قلمرو خود در ماه مه سال 1982، بیش از پیش آشکار شد. در ماه ژوئن همین سال، ایران برای نخستین بار، تهاجم خود را به عراق آغاز کرد و به دنبال آن، امریکا در صدد برآمد تا از شکست‏ها و عقب‏نشینی‏های نظامی عراق جلوگیری کند. در این هنگام، واشنگتن و متحدان عرب محافظه کارش ناگهان، نگران شکست کامل عراق یا دست کم، سرنگونی رژیم صدام شدند و محموله‏های تسلیحاتی عظیمی را به سوی عراق روانه کرد.  بدین ترتیب، واشنگتن با استفاده از متحدانش در خاورمیانه، محموله‏های بزرگ تسلیحاتی را به سوی عراق روانه کرد. اسناد طبقه‏بندی شده وزارت خارجه امریکا که فرانتز و واس آن‏ها را فاش کردند، ارسال توپ‏های هویتزر ، بالگرد، بمب و دیگر سلاح‏ها در سال  1982 - 1983 ، از طریق مصر، عربستان، اردن و کویت به عراق می‏باشد.  هوارد تیچر ، از کارشناسان شورای امنیت ملی امریکا در امور خاورمیانه در دوران ریاست جمهوری ریگان، در 23 ماه فوریه سال 1992 در لس آنجلس تایمز گفت: «امریکا کشورهای ثالث را به حمل سلاح‏های امریکایی از طریق دریا به عراق تشویق می‏کرد.».  طبق کتاب مارک فیثیان  با نام چگونه امریکا و انگلستان مخفیانه، ماشین جنگی عراق را به راه انداختند؟ که در سال 1997 منتشر شد، در سال 1983، ریگان از جولیو آندرئوتی ، نخست وزیر ایتالیا خواست که سلاح‏های امریکا را به عراق ارسال کند.  در اول ژانویه سال 1984، واشنگتن پست گزارش داد: «امریکا به طور دوستانه، به کشورهای خلیج فارس تفهیم کرد که شکست عراق در جنگ با ایران به ضرر منافع امریکا است و واشنگتن تلاش‏ها و اقدامات زیادی را برای جلوگیری از وقوع آن انجام داده است.»  مرکز ثقل این تلاش‏ها، همکاری نزدیک و محکم سیاسی و نظامی با رژیم سرکوب‏گر صدام حسین بود تا بدین ترتیب، توازن قدرت نظامی به نفع عراق سنگینی کند. در سال 1982، دولت ریگان، نام عراق را از فهرست کشورهای حامی تروریست حذف کرد. در 19 و 20 ماه دسامبر سال 1983 نیز، ریگان فرستاده ویژه خود را جدا از دونالد رامسفلد، به همراه دست نوشته‏ای به بغداد اعزام کرد. این دست نوشته حاوی پیشنهاد برقراری مجدد مناسبات دیپلماتیک بود که طی جنگ اعراب و اسرائیل، در سال 1967، قطع شده بود. باید یادآور شد که رامسفلد در 24 ماه مارس سال 1984 مجددا به عراق سفر کرد.  درست در همان روزی که خبرگزاری سازمان ملل (UPI) گزارش داد گروهی از کارشناسان این سازمان بدین نتیجه رسیده‏اند که گاز خردل به همراه گاز اعصاب علیه نیروهای ایرانی به کار رفته است...، رامسفلد، فرستاده رئیس جمهوری امریکا در بغداد، با طارق عزیز، وزیر امور خارجه عراق، دیدار داشت.  یک روز پیش از آن، ایران، عراق را به استفاده از گاز خردل و گاز اعصاب تابون علیه ششصد نفر از نیروهایش متهم کرده بود.  باید یادآور شد، دولت امریکا در مورد استفاده دولت عراق از گازهای شیمیایی هیچ تردیدی نداشت و حتی در 5 ماه مارس سال 1984، وزارت خارجه امریکا اعلام کرد: «شواهد موجود نشان می‏دهد که عراق از سلاح‏های شیمیایی مرگبار استفاده کرده است.»  در 30 مارس سال 1984، نیویورک تایمز گزارش داد: «مقامات اطلاعاتی امریکا شواهد انکارناپذیری در اختیار دارند که نشان می‏دهند عراق در جنگ خود با ایران از گاز اعصاب استفاده کرده و تأسیس پایگاه‏های تولید انبوه مواد عامل کشنده شیمیایی را تقریبا به پایان رسانده است.»  اما طبق روال همیشگی دولت امریکا طی جنگ ایران و عراق و بعد از آن، توسل عراق به این سلاح‏های ممنوع شده در حقوق بین‏الملل در نظر رامسفلد و رؤسای   [ صفحه 63]  سیاسی کشورش آن قدرها مهم نبود تا روابط رو به شکوفایی امریکا و صدام را متوقف کند.  گزارش نیویورک تایمز در 29 مارس سال 1984، در مورد پیامدهای مذاکرات رامسفلد در بغداد، اعلام کرد: «مقامات امریکا از روابط خود با عراق راضی و خشنودند و در کل، پیوندهای دیپلماتیک عادی مجددا برقرار شده، اما به طور اخص، نامی از آن‏ها برده نشده است.» بدین ترتیب در ماه نوامبر سال 1984، امریکا و عراق به طور رسمی، روابط دیپلماتیک خود را با یکدیگر از سر گرفتند.  طبق گفته‏های باب وود وارد ، روزنامه نگار واشنگتن پست، در 15 ماه دسامبر سال 1986، سازمان سیا در سال 1984 به طور محرمانه، اطلاعاتی را در اختیار عراق قرار داد تا بتواند در حملات شیمیایی با گاز خردل علیه نیروهای ایران از آن‏ها استفاده کند. همچنین، «در اوایل سال 1985، سیا اطلاعات حساس مربوط به شناسایی ماهواره‏ای را در اختیار عراق قرار داد... تا این کشور را در حملات هوایی خود یاری کند.»  حملات شیمیایی عراق علیه نیروهای ایران و کمک‏های امریکا به عراق تا پایان جنگ ادامه یافت. وزارت دفاع امریکا اطلاعاتی را برای عراق فراهم و این کشور را از نظر طراحی صحنه نبرد یاری می‏کرد.  گزارش 17 ماه اوت سال 2002 نیویورک تایمز، نشان می‏داد: «هر چند مقامات ارشد دولت ریگان در ظاهر استفاده عراق از گاز خردل، سارین، VX و دیگر عوامل شیمیایی را محکوم کردند، اما از برنامه‏های تسلیحاتی عراق آگاهی مستقیم داشتند و ریگان و معاونش، جورج بوش پدر و دیگر مقامات ارشد امنیت ملی، هرگز پشتیبانی‏های خود از عراق را قطع نکردند و طی برنامه‏ای بسیار سری، بیش از شصت نفر از افسران سازمان اطلاعات دفاعی  امریکا، اطلاعات مشروحی را درباره استقرار نیروهای ایرانی، طراحی تاکتیکی صحنه نبرد، برنامه حملات هوایی این کشور و ارزیابی میزان خسارات بمباران‏های صورت گرفته از سوی عراق، در اختیار بغداد قرار دادند.»  یک افسر بازنشسته سازمان اطلاعات دفاعی امریکا به نام ریک فرانکونا  به نیویورک تایمز گفت: «رژیم بغداد در اوایل سال 1988؛ زمانی که نیروهای عراق شبه جزیره فاو را از نیروهای ایران باز پس گرفتند، از سلاح‏های شیمیایی استفاده کرد.»  یک افسر باز نشسته دیگر این سازمان به نام والترلنگ  نیز به نیویورک تایمز ابراز کرد: «استفاده عراق از گازهای شیمیایی در صحنه نبرد، مسئله استراتژیک نگران کننده‏ای نبود.» در واقع، آنچه سیا، سازمان اطلاعات دفاعی امریکا و دولت ریگان را نگران می‏کرد، این بود که مبادا، نیروهای ایران شبه جزیره فاو را پشت سر بگذارند و انقلاب اسلامی خود را به کویت و عربستان منتقل کنند.  حذف نام عراق از فهرست کشورهای حامی تروریسم در سال 1982 بدین معنا بو که هیچ گونه منع قانونی بر سر راه عراق برای دریافت کمک‏های اقتصادی و نظامی امریکا وجود نداشته باشد و این کشور بتواند فناوری‏های پیشرفته را از امریکا خریداری کند؛ فناوری‏هایی که برای اهداف نظامی نیز از آن‏ها استفاده می‏شد.  در ماه دسامبر سال 1982، فروش‏های متعارف نظامی از سر گرفته شد و در سال 1983، دولت ریگان با فروش شصت فروند بالگرد هوگز   به عراق برای اهداف غیر نظامی موافقت کرد، اما فیثیان اشاره کرد که این بالگردها را می‏توان طی چند ساعت مسلح کرد. سپس، جورج شولتز، وزیر خارجه امریکا و جورج بالدریج وزیر بازرگانی، برای فروش بالگردهای بل رایزنی کردند. این بالگردها به امکانات سم پاشی مزارع غلات مجهز بودند. عقیده عموم بر این است که بالگردهای مزبور در حملات شیمیایی عراق در سال 1988 علیه کردهای حلبچه مورد استفاده قرار گرفت؛ حمله‏ای که طی آن، پنج هزار نفر کشته شدند. با چشم پوشی دولت ریگان از این حملات، بغداد پیشروی نظامی گسترده‏ای را آغاز کرد. مخارج نظامی گسترده‏ای را آغاز کرد. مخارج نظامی‏ای که عراق با تأمین اعتبار از سوی امریکا هزینه می‏کرد، حتی به مدت‏ها پیش از حذف نام این کشور از فهرست کشورهای حامی تروریسم مربوط می‏شد؛ زمانی که وزارت بازرگانی امریکا فروش موتورهای گازی توربین‏دار ایتالیایی را برای ناوچه‏های عراقی تأیید کرد.  به زودی، شرکت اعتباری تأمین کالا وابسته به وزارت کشاورزی امریکا باز پرداخت این وام‏ها را - در صورت ناتوانی بغداد - تضمین کرد. بانک‏ها این وام‏ها را به عراق اعطا کرده بودند تا کالاهای تولید شده در امریکا، مانند گندم و برنج را خریداری کند. طبق طرح مزبور، عراق سه سال برای بازپرداخت این وام‏ها فرصت داشت و در صورت ناتوانی از پرداخت آن‏ها، مالیات دهندگان امریکایی باید این مبالغ را تأمین می‏کردند

منبع: کتاب آمریکا چگونه صدام حسین را به سلاح‏های شیمیایی مسلح کرد؟

جالب توجه اینکه طارق عزیز در سال 1367 ضمن اعتراف به استفاده از سلاح‏های شیمیایی در جنگ با ایران، با اشاره به اتهام‏های وارد شده به عراق، درباره کاربرد جنگ‏افزارهای شیمیایی، کشورهای اروپایی را که از بغداد انتقاد کرده بودند، سرزنش و اظهار کرد که کشورهای اروپایی، خود، سلاح‏های شیمیایی را در اختیار کشورهای جهان سوم قرار می‏دهند، اما هنگام استفاده از این سلاح‏ها، بر سر قربانیان آن اشک تمساح می‏ریزند.  این موضوع، با به اسارت درآمدن خلبانان هواپیماهای ساقط شده‏ی عراقی نیز تأیید شد. سرگرد خلبان، ریاض یعقوب و ستوان یکم، ثامر حمید، اعتراف کردند که با هواپیماهای سوخوی 22 بمب شیمیایی (ساخت عراق) را حمل و در منطقه حاج عمران فروریخته‏اند (12 / 9 / 1363). «نزار حمدون» معاون موقت وزیر امور خارجه عراق، در مصاحبه‏ای مطبوعاتی در بغداد گفت: نیروهای عراقی طی جنگ علیه نیروهای ایرانی، که مانند امواج خروشان عراق را هدف حمله قرار داده بودند، افزون بر سلاح‏های کلاسیک، از سلاح‏های شیمیایی نیز استفاده کرده‏اند. وی مدعی شد که عراق در داخل خاک ایران، از سلاح‏های شیمیایی استفاده نکرده است.  اظهارات سرلشکر ستاد «وفیق السامرایی»، مدیر بخش اطلاعات نظامی ایران در استخبارات مرکزی ارتش عراق، سخنان نزار حمدون را نقض کرد. السامرایی به صراحت گفت: براساس اعلام آمار سری، 45 هزار نفر از نیروهای ایرانی با سلاح‏های شیمیایی عراق مصدوم شده بودند، این مسئله روند پیشروی ایرانی‏ها در محور غربی و شمالی، به ویژه به طرف «ام‏القصر» برای قطع جاده‏ی ارتباطی با کویت و اشغال پایگاه دریایی ام‏القصر را تحت تأثیر خود قرار داده بود.  براساس اطلاعات موجود، تعداد بسیاری از مصدومان در داخل خاک ایران (خرمشهر، جفیر، طلائیه، شلمچه...) با بمباران‏های هوایی و شلیک گلوله‏های شیمیایی مجروح شده بودند. اسیران عراقی در ایران بارها، از جمله در مصاحبه با هیئت اعزامی سازمان ملل به تهران اعتراف کردند که عراق علیه نیروهای ایرانی از سلاح‏های شیمیایی استفاده کرده است. یکی از این اسیران می‏گوید: «از حمله‏ی نیروهای شما به جزیره مجنون کلافه شده بودیم، نیروهای سپاه ما را دیوانه کرده بودند، این مسئله را فرماندهان عالی‏رتبه می‏دانستند، بالاخره، با استفاده از بمب‏های شیمیایی توانستیم نیروهای شما را به عقب‏نشینی وادار کنیم.»  سرهنگ دوم ولید الوان حمادی، رئیس ستاد تیپ 59 عراق، که در منطقه عملیاتی کربلای 5 اسیر شد، اعتراف کرد که رژیم عراق بارها علیه نیروهای ایران از بمب‏ها و گلوله‏های شیمیایی بهره برده است. همچنین، یک رادیوی مخالف رژیم عراق اعلام کرد: «سازمان بهداشت جهانی در گزارش تازه‏ای به استفاده‏ی عراق از سلاح شیمیایی در جریان جنگ تحمیلی علیه نیروهای ایرانی اعتراف کرده است.» رادیو صدای عراق، که از عربستان برنامه پخش می‏کند، نیز گفت: «سازمان بهداشت جهانی در گزارش خود، عراق را به کاربرد گاز مرگ‏آور خردل و گاز شیمیایی «انتراکس» متهم کرده است.»  در دوران جنگ ایران و عراق، رژیم بغداد به طور مکرر از این سلاح استفاده کرد. فرماندهان عالی‏رتبه‏ی عراقی و دیگر مسئولان این کشور از اعتراف به این عمل ضدبشری خود واهمه‏ای نداشتند. «صباح الفکری»، فرمانده‏ی نیروهای عراقی در شرق دجله، در مصاحبه‏ای با نشریه‏ی «تایم» اظهار کرد: «در نظر نداریم با گل و عطر از مهاجم پذیرایی کنیم. ما از تمامی وسایل موجود برای دفاع استفاده می‏کنیم.»همچنین، ستوان «کاظم دوغیر» افسر کارشناس سلاح‏های شیمیایی عراق، که در منطقه‏ی عملیات کربلای 5 به اسارت درآمد، گفت: عراق افزون بر هواپیما، از توپ‏های 155 و 175 میلی‏متری برای شلیک گلوله‏های شیمیایی استفاده می‏کند. کاربرد سلاح‏های شیمیایی، که مقامات عالی‏رتبه‏ی نظامی و سیاسی رژیم عراق خود، بدان معترف‏اند و صحت گزارش‏های اجرای این اعمال وحشیانه که برای دولت‏های جهان محرز است، نقض تمام موازین بین‏الملل بشردوستانه می‏باشد. مؤسسه تحقیقاتی مصر نیز اخیرا در گزارشی با بیان اینکه عراق با اطلاع و حمایت امریکا جنگ شیمیایی علیه ایران را به راه انداخت، اضافه کرده است: تحقیقات صحنه‏های نبرد دو کشور نشان می‏دهد که به کارگیری تسلیحات کشتار جمعی عراق علیه ایران هیچ نیازی نبوده است

منبع: کتاب حقوق بشر دوستانه در جنگ ایران و عراق

مقام‏های عراق، که از پشتیبانی ابرقدرت‏های شرق و غرب، اغلب کشورهای اروپایی و عرب، به ویژه کشورهای ثروتمند حاشیه‏ی خلیج فارس برخوردار بودند، از تهدید برای به کارگیری سلاح‏های شیمیایی یا حتی اقرار به کاربرد آن هیچ واهمه‏ای نداشتند. سند فوق سری نیروی هوایی عراق درباره استفاده‏ی مکرر و گسترده‏ی رژیم عراق از سلاح‏های مرگبار شیمیایی در جنگ با ایران، که از سال 1377 تاکنون به جنجالی میان بغداد و سازمان ملل تبدیل شده، از به کارگیری شش هزار بمب شیمیایی علیه نیروهای ایرانی پرده برداشت. رادیو آزاد عراق، که از اروپا برنامه پخش می‏کند، اعلام کرد تنها در یکی از اسناد ضمیمه شده‏ی عراق معروف به سند نیروی هوایی، راز شش هزار بمب شیمیایی مفقود شده فاش شد. «هانس بلیکس»، رئیس بازرسان خلع سلاح عراق، خواستار توضیح درباره سرنوشت شش هزار بمب شیمیایی مندرج در یک سند شد و رژیم عراق با ارائه مدارک ضمیمه نشان داد این بمب‏ها در جریان جنگ با ایران استفاده شده‏اند. وزن هر یک از این بمب‏های جنجال‏آفرین، 250 و 500 کیلوگرم است. در سال 1377، یک بازرس عضو «آنسکام» سند مزبور را در جریان بازدید از مراکز فرماندهی نیروی هوایی عراق کشف کرده بود، اما دولت عراق بلافاصله آن را از وی پس گرفت که جنجال بر سر مندرجات آن از جمله سرنوشت شش هزار بمب شیمیایی همچنان، ادامه دارد. «طارق عزیز»، معاون نخست‏وزیر عراق، در مصاحبه با تلویزیون سراسری سوئد با اعتراف به استفاده‏ی بغداد از سلاح شیمیایی در جریان هشت سال جنگ با ایران، ادعا کرد که عراق به استفاده از این نوع تسلیحات مجبور شد و در ادامه افزود: استفاده‏ی عراق از سلاح‏های شیمیایی برای دفاع از خود بود! طارق عزیز در سال 1377 نیز با رد به کارگیری تسلیحاتی شیمیایی در جنگ کویت گفت: «ما برخلاف جنگ قبلی (جنگ با ایران) در جنگ با کویت از این سلاح استفاده نکردیم.» سپهبد ستاد «ماهر عبدالرشید»، از مشهورترین افسران ارتش عراق در جنگ با ایران، پاسخ به پرسش خبرنگار روزنامه‏ی واشنگتن پست درباره استفاده از سلاح‏های شیمیایی علیه نیروهای ایرانی اظهار کرد:  «هنگامی که شما با حشرات روبه‏رو می‏شوید، آنها را با حشره‏کش از بین می‏برید.»  در واقع، وی نیروهای ایرانی را حشراتی می‏دانست که باید با سلاح شیمیایی از بین بروند. این افسر به دلیل خویشاوندی با صدام دستش برای انجام هر جنایتی باز بود. ژنرال «هشام صباح الفخری»، فرمانده وقت سپاه سوم عراق، نیز در سال 1363 در مصاحبه با خبرنگاران اظهار کرد که کشورش حق استفاده از سلاح شیمیایی را برای خود محفوظ نگه می‏دارد. به همین دلیل، عراق به یادداشت دبیر کل سازمان ملل متحد مورخ 29 ژوئن 1984 (8 تیر 1363)، که از رؤسای جمهوری اسلامی ایران و عراق، خواسته بود تا تعهد خود را به عدم کاربرد سلاح‏های شیمیایی در جنگ اعلام کنند، هیچ پاسخی نداد و دبیر کل طی سخنانی در شورای امنیت اعلام کرد که نتوانسته است از عراق در مورد عدم استفاده از سلاح‏های شیمیایی در جنگ با ایران تعهد بگیرد. جالب آنکه سفیر عراق در امریکا ضمن رد استفاده از سلاح‏های شیمیایی، امکان استفاده از این نوع سلاح‏ها را نیز مردود ندانست  پس از چند روز، سفیر عراق در سازمان ملل، با انگیزه‏ی خیرخواهانه‏ای اعلام کرد که انتقادهای بین‏المللی از عراق مبنی بر استعمال سلاح شیمیایی در جنگ، طولانی شدن جنگ را باعث می‏شود؛ زیرا، فشار بر ایران را برای پذیرش صلح کاهش می‏دهد. در همین زمینه، خبری، که از رادیو صوت الجماهیر بغداد پخش شد، با اشاره به ایرانی‏هایی که در آنجا بودند (اسیران)، اعلام کرد که عراق نوع معینی حشره‏کش ساخته است که می‏تواند هر نوع موجود زنده یا حشره‏ای را از بین ببرد. همچنین در سپتامبر 1983) شهریور 1362) عراق به ایران هشدار داد که ممکن است به طور گسترده‏ای، از گاز سمی استفاده کند. سرفرماندهی ارتش عراق در اطلاعیه‏ای اعلام کرد: «ما به سلاح‏های مدرنی مسلح شده‏ایم که  ممکن است برای نخستین بار، از آن در جنگ استفاده کنیم که در عملیات‏های پیشین به دلایل انسان‏دوستانه از آن استفاده نکردیم. اگر شما دستورهای رژیم[امام]خمینی را اجرا کنید... مرگ حتی در انتظارتان خواهد بود؛ زیرا این بار از سلاحی استفاده خواهیم کرد که می‏تواند هر جنبنده‏ای را نابود کند.»  باید یادآور شد که اخطار مزبور مصادف با عملیات والفجر 2 در جولای 1983 (1362 / 4 / 29) و عملیات پنجوین در اکتبر همان سال (مهر 1362) بود که عراق به طور وسیعی، علیه نظامیان ایرانی از سلاح مرگبار شیمیایی استفاده کردپس از این مرحله، مقامات عراقی به تدریج و بارها به استفاده از سلاح‏های شیمیایی اعتراف کردند. مجله «الحربه»، ارگان «جبهه‏ی دموکراتیک برای آزادی فلسطین» چاپ لبنان، فاش کرد که صدام در ملاقاتی با وزیران خارجه عرب - که برای برگزاری جلسه‏ای در بغداد به سر می‏بردند - گفته است که در جنگ، از سلاح‏های شیمیایی، استفاده جزئی کرده است.همچنین، وزیر امور خارجه‏ی وقت عراق در کنفرانسی مطبوعاتی در بن، در پاسخ به پرسشی، آشکارا ابراز کرد که دولت وی از سلاح‏های شیمیایی استفاده کرده و خواهد کرد

منبع: کتاب حقوق بشر دوستانه در جنگ ایران و عراق

ناکامی ارتش عراق در تأمین اهداف رژیم حاکم بر این کشور فرماندهان این ارتش را بر آن داشت تا پس از مشورت با کارشناسان عالی‏رتبه‏ی دولت‏های استکباری، به ویژه کارشناسان شیمیایی شوروی (سابق)، به استفاده از سلاح‏های شیمیایی نیز در کنار دیگر سلاح‏های مرگبار خویش توجه کنند. طی جنگ تحمیلی، عراق در مناطق مختلف عملیاتی و حتی مسکونی از به کارگیری انواع عوامل شیمیایی مانند گازهای خردل، تاول‏زا، فسفر، اعصاب، ناتوان کننده، نیتروژن، ترکیب‏های خردلی و خون، سیانور، خفه کننده و... از طریق هواپیماها، توپخانه‏ها و شلیک انواع گلوله‏های شیمیایی دریغ نکرد. در نیمه‏ی نخست اردیبهشت 1361، هفته‏نامه انگلیسی‏زبان فارین ریپورت به حمله‏ی شیمیایی عراق در دی ماه 1359، علیه منطقه ایلام اشاره می‏کند: «عراق در جنگ با ایران از سلاحی استفاده می‏کند که سیستم اعصاب قربانیان را فلج می‏کند.»  . از این تاریخ به بعد یازده مورد حمله‏ی شیمیایی عراق در سال 1361 ثبت شده است و از عملیات والفجر 2 (30 مرداد 1362) به بعد، این حملات شدت گرفت تا آنجا که در عملیات والفجر 4، در محدوده‏ی زمانی 29 مهر تا 6 آبان 1362، افزون بر مناطق نظامی، مناطق مسکونی هم هدف اصابت بمب‏های شیمیایی رژیم عراق قرار گرفت. روز سه‏شنبه 24 اسفند 1362، خبرنگار یک نشریه هلندی ضمن دیدار با مصدومین شیمیایی بستری در کلینیک جراحی بیمارستان عمومی شهر وین، با بیان شرح حال مفصلی از علی مهاجرانی، وضعیت وخیم او را تشریح می‏کند. وی سعی می‏کند به علی بفهماند که سلامتی وی از دسته رفته و آینده وی تیره است، اما با پاسخ‏های جالب وی روبه‏رو می‏شود. در انتهای این گفت‏وگوی مفصل، از او در مورد ترس از مرگ و درد و فعالیت داوطلبانه‏اش در جنگ سؤال می‏شود که وی چنین پاسخ می‏دهد:  [ صفحه 150]  ... مردن یک مرحله برای دست یافتن به آن زندگی است، این زندگی موقتی و آن زندگی ابدی است و در آن زندگی خوشبخت خواهی شد و هدف اصلی این است...  . پس از تصرف جزایر مجنون در سال 1362، عراق در سطح بسیار وسیعی، از گلوله‏های شیمیایی حاوی گاز خردل استفاده کرد.در این حمله‏های وحشیانه، بیش از 2700 تن مصدوم و عده‏ای هم به شهادت رسیدند. در حالی که سردمداران رژیم عراق این اقدام جنایتکارانه‏ی خود را تکذیب می‏کردند، محافل پزشکی و سازمان‏های بین‏المللی استفاده‏ی عراق از سلاح شیمیایی را به طور مکرر مورد تأیید قرار می‏دادند. در این حال گروه پزشکی سازمان بین‏المللی صلیب سرخ به این نتیجه رسید که: «بیشتر سربازان ایرانی که تاکنون درگذشته‏اند در معرض گاز مسموم کننده خردل قرار گرفته بودند... علت مرگ قطعا تأثیرات گاز خردل و باران زرد بوده است. اکنون ما این مسئله را بدون هیچ گونه تردیدی به اثبات رسانده‏ایم.» همچنین، پرفسور «باب الیوت» از انستیتو تحقیقات استراتژیک در لندن اظهار کرد: «پرسشی که اکنون مطرح می‏شود اینکه آیا عراق فقط از یک نوع گاز استفاده کرده است یا چند نوع گاز شیمیایی مختلف را علیه ایرانیان به کار می‏برد.»نتیجه‏ی آزمایش‏ها نشان دهنده‏ی استفاده از گاز خردل است که حتی هیتلر نیز در جنگ جهانی دوم در استفاده از آن ابا داشت. در 3 آبان 1362 هواپیماهای دشمن روستای «باینجان» از توابع بانه را بمباران شیمیایی کردند که به شهادت و مصدوم شدن جمعی از اهالی این روستا منجر شد. در این حمله از بمب‏های حاوی ترکیبی از آرسنیک و نیتروژن موستارد موسوم به بمب‏های تاول‏زا استفاده شد.. مهم‏ترین حملات شیمیایی به مناطق غیرنظامی پس از جنگ جهانی اول، در سال 1366 به دست عراقی‏ها انجام شد. حملات سنگین ارتش عراق هم در شهرهای ایران و هم در خاک عراق علیه اهداف غیرنظامی بارها انجام شد. اگر چه در گذشته نیز مناطق مسکونی هدف قرار می‏گرفتند ولی صدمات بسیار محدود بود. عراق در این مرحله از جنگ شیمیایی فشار را روی غیرنظامیان متمرکز کرد؛ چون با این کار اولا می‏توانست مسئولان ایرانی را از ادامه مقاومت در برابر خواسته‏های عراق نگران سازد و روحیه مردم را در شهرهای مختلف کشور، که این بیماران را با حالات وحشتناک می‏دیدند، تضعیف نماید. ثانیا با توجه به این نکته که غیرنظامیان در برابر حملات شیمیایی آسیب‏پذیری بیشتری دارند، عراق با صرف هزینه‏ای بسیار ناچیز، یعنی انداختن تنها چند بمب شیمیایی، هزاران مصدوم را در شهرهای مختلف ایران روانه مراکز درمانی و نقاهتگاه‏ها می‏کرد با توجه به اینکه مصدومین شیمیایی (خصوصا مصدومین عوامل تاول‏زا) مدت زمان طولانی باید بستری شوند، لذا عملا تعداد زیادی از تخت‏های فعال مراکز درمانی ایران اشغال می‏شد و این موضوع می‏توانست آثار دردناک روحی برای مردم و کادر پزشکی به دنبال داشته باشد و علاوه بر آن خدمات پشتیبانی درمانی برای نیروهای نظامی را مختل نماید. در 27 فروردین 1366 عراق طی بمباران شیمیایی روستای «آلوت» در غرب کشور یک خانواده را مصدوم نمود. 4 تن از اعضای این خانواده چند روز اول پس از حادثه را در بیمارستان‏های منطقه جنگی سپری کردند سپس به علت وخیم بودن حالشان به تهران اعزام شدند

منبع: کتاب حقوق بشر دوستانه در جنگ ایران و عراق

 این افراد عبارت بودند از: دو زن (که یکی چهار ماهه حامله بود) و نیز دو دختربچه 2 و 4 ساله که همگی مورد معاینه تیم سازمان ملل نیز قرار گرفتند. این موضوع در گزارش تیم سازمان ملل چنین منعکس شد: «... ما آثار گاز خردل را بر خانواده یک دهقان، مخصوصا یک مادر و دو دختر دو و چهار ساله وی مشاهده نمودیم. ما در کمال اندوه شاهد رنج کودک چهار ساله در فاصله کمتر از 2 ساعت با مرگش بودیم... ما صدمات شدید گاز خردل را برروی مادر جوانی که چهار ماهه باردار بود، مشاهده نمودیم...»  خانم باردار یک هفته بعد به دنبال لوکوپنی و نارسایی تنفسی به شهادت رسید. در 7 تیر 1366 شهر مسکونی و بی‏دفاع سردشت با هواپیما و توپخانه هدف حمله شیمیایی قرار گرفت که در نتیجه آن بیش از 2500 تن از مردم غیرنظامی مصدوم شدند یا به شهادت رسیدند. به دنبال این حادثه دهشتناک و غیرقانونی، هیئت کارشناسی سازمان ملل متحد، به دستور سازمان ملل متحد، همراه با آقای کمال خرازی، سرپرست ستاد تبلیغات جنگ، از آثار بمباران در این شهرستان بازدید کردند. در پایان این بازدید، سرهنگ «ملوپانیین»، سرپرست این هیئت، درباره مشاهدات خود، ابراز کرد: مناطق مسکونی شهر سردشت را دیده که رژیم عراق به طور وحشیانه آنها را بمباران شیمیایی کرده است. رژیم عراق در تاریخ 11 / 5 / 1366، نیز هشت نقطه را در منطقه غرب اشنویه هدف بمباران شیمیایی قرار داد که در این بمباران بیش از 2400 تن از مردم غیرنظامی منطقه مصدوم شدند. همچنین، در تاریخ 28 اردیبهشت 1367، هواپیماهای عراقی چند روستا از جمله مرزن‏آباد و بیتوش از توابع سردشت را بمباران کردنددر تاریخ 5 / 4 / 1367 نیز نیروی هوایی عراق شهر اهواز را هدف بمب‏های شیمیایی قرار داد که بر اثر آن 60 تن از مردم غیرنظامی شهید و 4000 تن مجروح شدند.  منابع ایرانی تعداد حملات شیمیایی عراق را طی هشت سال جنگ تحمیلی بیش از 252 بار ذکر کرده‏اند؛ طوری که «ایران طی هشت سال جنگ تحمیلی، در معرض شدیدترین و طولانی‏ترین حمله‏های شیمیایی در تاریخ جنگ‏های جهان قرار گرفت. تعداد حمله‏های شیمیایی و تنوع عوامل به کار گرفته شده در این جنگ بی‏سابقه بود و این حملات وحشیانه مجروح شدن بیش از صد هزار نفر از هموطنان ایرانی را موجب شد که ده درصد آنها بلافاصله به شهادت رسیدند.» [9] . دکتر «جان‏جی» معاون دبیر کل سازمان منع سلاح‏های شیمیایی، با توجه به گستردگی تعداد مجروحان شیمیایی ایران، آن را یک تراژدی خواند. وی اظهار کرد: «تعداد مجروحان سلاح‏های شیمیایی در دوران پس از جنگ جهانی اول، در جهان بی‏سابقه بوده است... وجود صد هزار مجروح شیمیایی در جمهوری اسلامی ایران افزون بر تحمیل هزینه‏های هنگفت اقتصادی و اجتماعی، یک تراژدی انسانی است.»

منبع: کتاب حقوق بشر دوستانه در جنگ ایران و عراق

X