معرفی وبلاگ
ما باید این توجه را هیچوقت از خود بیرون نکنیم، از مغز خود بیرون نکنیم که ما بندگان خدا هستیم و در راه او و در سبیل او حرکت می کنیم و پیشروی می کنیم. اگر شهادت نصیب شد، سعادت است و اگر پیروزی نصیب شد سعادت است. حضرت امام خمینی (ره)
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 378237
تعداد نوشته ها : 139
تعداد نظرات : 14
Rss
طراح قالب
GraphistThem244

 
در سال 1362، نه تنها میزان و دفعات کاربرد سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای رزمنده جمهوری اسلامی ایران افزایش چشم‏گیری یافت و به طور نسبی سراسر جبهه‏های جنگ از جنوب تا شمال را در بر گرفت، بلکه عوامل شیمیایی مرگبارتری نیز به کار گرفته شدند که تا آن زمان، از آنها استفاده نشده بود. در واقع، در این سال، جنگ افزارهای شیمیایی به کار رفته در جنگ ایران و عراق از نظر کمی و کیفی متحول شدند.
ورود عوامل شیمیایی جدیدی همچون سم قارچی، باران زرد، گاز اعصاب با نام تابون، قارچهای سمی دیگر همچون نیوالندل، تی - 2، اچ تی - 2، کارول در کنار عوامل فسفری، ناتوان کننده و... نشان می‏داد که جنگ شیمیایی در جنگ ایران و عراق به مرحله نوینی وارد شده است. وال استریت ژورنال در شماره 13 مارس 1984 خود، در مقاله‏ای با اشاره به ورود این عوامل کشنده شیمیایی در جنگ نوشت: «تأثیر تراکمی ترکیب دو عامل سمی گاز خردل و باران زرد مطلقا کشنده است. باران زرد از سموم تریکوتسین به دست می‏آید که از طریق انواع قارچ فوساریوم تولید می‏شوند و می‏توان آنها را از غلات کپک زده و آلوده به دست آورد. در میان سمومی که روی پوست اثر می‏گذارد این تنها ماده‏ای است که به آسانی می‏توان آن را تولید کرد؛ یک میلیاردم گرم از این (نانوگرم) بر هر سانتی‏متر مربع پوست باعث حساسیت خواهد شد و مقادیری به اندازه یک میکروگرم آن سلولهای پوست را از بین می‏برد.» 
طبق آمار موجود، در سال 45،1362 بار از این نوع گازهای شیمیایی در جبهه‏های مختلف جنگ استفاده شده است که این تعداد چهار برابر سال پیش از آن بود.  افزون بر این، گستره عملیاتی آن به شدت افزایش یافت و مناطق غیرنظامی از جمله شهرها و روستاها را نیز در برگرفت تا شاید از این طریق فشار بیشتری بر کانونهای تصمیم‏گیری جمهوری اسلامی ایران وارد آید. هدف نهایی عراق در این دوره، وادار کردن ایران به پذیرش پایان جنگ بدون دستیابی به برتری نظامی در صحنه جنگ بود. به عبارت دیگر، عراقیها مترصد آن بودند تا هزینه هر پیروزی نظامی را به حدی برای ایرانیان افزایش دهند که از تنبیه متجاوز منصرف شوند.
از نخستین روزهای آغاز سال 1362، عراق در هر فرصت ممکن، در سراسر جبهه‏های جنگ به گازهای شیمیایی متوسل شد. برای نمونه، در فروردین‏ماه این سال، نیروهای عراقی با استفاده از خمپاره‏انداز و توپخانه چهار بار علیه نیروهای خودی از گلوله‏های شیمیایی استفاده کردند و مناطق فکه (3 فروردین‏ماه و سال 1362)، پایگاه مسلم نقابی (6 فروردین‏ماه سال 1362) و سومار (در روزهای 9 و 18 فروردین‏ماه سال 1362) را هدف قرار دادند که طی آن، چهار نفر در سومار مصدوم شدند. در این میان، در 21 فروردین‏ماه، جمهوری اسلامی ایران عملیات بزرگ دیگری را با نام والفجر 1 در منطقه عمومی میسان عراق در جبل فوقی آغاز کرد که این عملیات نیز با ناکامی روبه‏رو شد و اهداف آن تحقق نیافت. پس از عملیات مزبور، مسئولان جنگ در ایران بار دیگر به عملیاتهای متوسط و کوچک متوسل شدند تا ضعف نیروهای خودی را برای اجرای یک عملیات بزرگ دیگر برطرف کنند. به دنبال آن، پس از سه ماه تأخیر، در فاصله یک هفته (29 تیرماه سال 1362 تا 7  مردادماه سال 1362) دو عملیات متوسط والفجر 2 و والفجر 3 در منطقه چومان و مصطفی در اربیل عراق و مهران به اجرا درآمد. به دنبال این دو عملیات، عراق موجی از حملات شیمیایی را علیه نیروهای نظامی و غیرنظامیان ایران آغاز کرد. از جمله در 17 مردادماه، و مناطق حاج عمران، شیوه‏رش، تمرچین، رودخانه دویرج و مناطق اطراف آن را با توپخانه و هواپیما، هدف گازهای تهوع‏آور و تاول‏زا قرار داد که در شیوه رش 24 نفر و در منطقه پادگان حاج عمران در محور پیرانشهر - رواندوز بیش از صد نفر مصدوم به همراه داشت. روز بعد نیز، روستاهای شیرواش و چند روستای مجاور پیرانشهر (دو بار در یک روز) و تمرچین هدف بمباران شیمیایی هواپیماهای عراقی قرار گرفتند که طی دو حمله پیرانشهر، 138 تن مصدوم شدند و دو تن دیگر جان باختند. در تمرچین نیز، سی‏نفر در معرض گاز خردل قرار گرفتند و به شدت آسیب دیدند. در 23 مردادماه هم ارتفاعات قمطره (چمارته) با توپخانه هدف قرار گرفت و گازهای تاول‏زا مرگ سه تن و مصدومیت دویست تن دیگر را موجب شدند. روز بعد توپخانه عراق منطقه  ساوجی را هدف گلوله‏های شیمیایی قرار داد که تلفاتی در پی‏نداشت. در پی این حملات بود که ستاد تبلیغات جنگ با انتشار اطلاعیه‏ای به زبان انگلیسی در تاریخ 3 سپتامبر سال 1983 (12 شهریورماه سال 1362) در بیان شواهدی از حملات شیمیایی عراق به نقل از یکی از مجروحان حادثه نوشت: 
«در ساعت 7 صبح روز 9 اوت سال 1983 (18 مردادماه سال 1362)، در شش کیلومتری غرب جاده پیرانشهر - رواندوز، یک فروند هواپیمای متجاوز عراقی در حالی که در ارتفاع پایین و بدون صدا بر فراز مواضع رزمندگان اسلام حرکت می‏کرد، نیروهای پیاده مستقر در جاده را هدف قرار داد. با این اقدام، نیروهای مستقر در جاده، صدایی شبیه به صدای انفجار گلوله توپ و پرتاپ بمب را شنیدند، ضمن آنکه ستون سیاهی از دود به هوا برخاست و قشر نازکی از پودر سیاهرنگ سطح تمامی لوازم را پوشاند. در این میان، چند گروه کوچک از نیروهای اسلام به موج گرفتگی دچار شدند و به بیمارستان انتقال یافتند. اما تقریبا در بسیاری از رزمندگان که به ظاهر کوچک‏ترین آسیبی هم ندیده بودند، برخی از حالات غیر عادی ظاهر شد که عبارت بود از احساس درد توأم با سوزش در پاره‏ای از نواحی بدن مانند ساق پا، و پشت و چشمها، که به تدریج بر شدت آنها افزوده می‏شد.» 
در روزهای 7 و 8 شهریورماه سال 1362 نیز، به ترتیب مناطق سردشت و سومار هدف توپهای حاوی گازهای سمی قرار گرفتند که از تعداد تلفات و مصدومان آنها، اطلاعی در دست نیست. با آغاز نیمه دوم سال و افزایش احتمال آغاز عملیات نیروهای ایران، در سراسر خطوط تماس، بر شدت کاربرد سلاحهای شیمیایی از سوی عراق افزوده شد. در تاریخ 2 مهرماه، نیروهای عراقی ارتفاعات بازی دراز را با توپخانه هدف گلوله‏های شیمیایی قرار دادند که طی آن، چهار تن مصدوم شدند. سه روزبعد، منطقه‏ای در قصر شیرین با دو گلوله شیمیایی هدف حمله قرار گرفت که در نتیجه آن، سه تن از اعضای بسیج اعزامی از تهران به شدت از ناحیه صورت مجروح شدند. در 25 مهرماه نیز، منطقه خراطها هدف گلوله‏های شیمیایی توپخانه عراق واقع شد. با وجود این، اوج استفاده از گازهای شیمیایی را باید مهرماه سال 1362 به هنگام آغاز عملیات والفجر 4 در منطقه عمومی سلیمانیه و محور پنجوین دانست. با آغاز این عملیات و پیشروی نیروهای ایرانی به داخل خاک عراق، نیروهای دشمن با گاز خردل به مواضع تحت تصرف رزمندگان ایران حمله کردند که در نتیجه آن، حدود سیصد نفر مصدوم شدند.  که تا این زمان بی‏سابقه بوده است. هم زمان با این حمله شیمیایی، در روز 2 مهرماه سه منطقه مریوان، روستاهای سیدلو و سردوش با توپخانه و خمپاره هدف حمله قرار گرفتند که طی این اقدام، سه تن در سر دوش مجروح شدند. این منطقه سه روز بعد بار دیگر با گلوله شیمیایی هدف حمله واقع شد. در 30 مهرماه، محور پنجوین شاهد حمله شیمیایی دیگری از سوی عراق بود. در گزارش بیمارستان لقمان الدوله حکیم در تهران، که محل بستری مجروحان این حادثه بود، به نقل از مجروحان چنین آمده است: «در ساعت 21:30، 30 مهرماه در سه کیلومتری شمال پنجوین در میان گلوله‏های معمولی توپهای عراقی، تعدادی از گلوله‏های شیمیایی منفجر شدند که در نتیجه انفجار آنها، دود غلیظی فضا را فرا  گرفت و به تدریج، بویی شبیه نفت در محیط به استشمام رسید. صبح روز بعد، در افرادی که با هوای آلوده به مواد شیمیایی تماس پیدا کرده بودند، عواملی چون سوزش و آبریزش از چشمها، تاری دید، خارش، تنگی نفس، سرفه و بی‏اشتهایی ظاهر شد و نواحی چین‏دار بدن آنان تغییر رنگ داد و سیاه شد.» 
در آبان‏ماه، حجم و دفعات حملات شیمیایی افزایش بیشتری یافت. در این ارتباط، روستاهای سریش، هانی برانه و بانیجان از توابع شهرهای بانه و سردشت را می‏توان نخستین اهداف دانست. در حمله به بانیجان، که در 1 و 6 آبان‏ماه رخ داد، هواپیماهای عراق گازهای تاول‏زا روی منطقه فرو ریختند که در نتیجه آن، هفتاد نفر مجروح شدند. در 3 آبان‏ماه نیز، در بانه، بمباران شیمیایی (گازموستارد) نه تن شهید و پنجاه تن مجروح در پی داشت. در حمله به مریوان، که در روز 4 آبان‏ماه با توپخانه انجام گرفت، شانزده نفر مجروح شدند. در 16 آبان‏ماه منطقه گرماب نیز هدف حملات شیمیایی قرار گرفت که طی آن، چهل تن مجروح شدند. در همین روز، بار دیگر منطقه عملیاتی والفجر 4، در پنجوین، با گاز اعصاب هدف قرار گرفت که هفده کشته و شصت مجروح در پی داشت. با تداوم عملیات والفجر 4، و منطقه عملیاتی شیخ لر بین رودخانه شیمه و ارتفاعات سری در چهل کیلومتری خاک عراق با بمبهای شیمیایی هدف قرار گرفت که در نتیجه آن، هفتاد تن از نیروهای ایران به شدت از ناحیه چشم و ریه آسیب دیدند. در این حمله، چهار فرزند هواپیما منطقه را با گلوله‏های حاوی گاز شیمیایی بمباران کردند. گزارشی که خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران چند روز پس از این حادثه مخابره کرد، جزئیات بیشتری را درباره چگونگی وقوع آن بیان می‏کند: «ساعت 17:00 روز 16 آبان‏ماه رژیم عراق در حالی که شکست دیگری را در منطقه والفجر 4 متحمل شده بود، منطقه بین رودخانه شیلر و ارتفاعات سری را با چهار فروند از هواپیماهای خود که به بمبهای شیمیایی مسلح بودند، هدف حمله قرار داد و این بار، نوع دیگری از بمبهای شیمیایی را آزمایش کرد. به گفته مجروحان این حادثه، با انفجار این بمبها بویی شبیه پیاز گندیده یا گاز تابون به مشام 
می‏رسید و شش تا هفت ساعت پس از انفجار نیز، وجود این بو حس می‏شد. موادی که از این بمبها به جا مانده بود، شبیه گریس قرمز و چرب بوده و تا شش ساعت پس از انفجار نیز بوی آن به مشام می‏رسید. در اثر این بمباران، دید افراد مصدوم به طور چشم‏گیری کاهش یافته و بعضی از آنان دچار فینگنر کانت شده‏اند و انگشتان دست را تنها از فاصله نزدیک می‏توانند شمارش کنند، ولی جزئیات آن را نمی‏توانند تشخیص دهند. در این عده که بیش از هفتاد نفر هستند، تحریکات شدید چشمی شامل پرخونی شدید، التهاب، کراتیت قرینه (ورم التهابی قرنیه)، ریزش اشک شدید، کاهش بینایی، درد فوق‏العاده شدید در چشمها، سرگیجه، تهوع و ترس از نور مشاهده می‏شود. این بمبها تا شعاع یک کیلومتری روی افراد تأثیر گذاشته‏اند و کسانی که در فاصله نزدیک‏تری از محل انفجار قرار داشته‏اند، به تنگی نفس و آلرژی پوستی نیز مبتلا شده‏اند. تعدادی از این افراد از تشخیص رنگ عاجزند و تنها رنگهای سیاه و سفید را از فاصله نزدیک تشخیص می‏دهند
پس از این حمله و به دنبال فروکش کردن عملیات والفجر 4، از شدت حملات شیمیایی عراق در جبهه‏های جنگ کاسته شد، به طوری که در آذرماه یک مورد، در دی‏ماه دو مورد و در بهمن‏ماه سال 1362، تنها یک مورد حمله شیمیایی به ثبت رسیده است. یکی از مهم‏ترین دلایل کاهش این حملات، تغییر رویه جمهوری اسلامی ایران در برخورد با سازمان ملل، به ویژه دبیر کل بود. جمهوری اسلامی ایران به دنبال تشدید حملات شیمیایی عراق علیه مناطق نظامی و غیرنظامی، برای نخستین بار در 6 آبان‏ماه سال 1362 (28 اکتبر 1983) طی نامه‏ای رسمی خطاب به دبیر کل سازمان ملل اعلام کرد که عراق در جنگ علیه نیروهای ایران از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده است و تقاضا کرد که دبیر کل گروه کارشناسی را برای بررسی موضوع به منطقه اعزام کند. شش روز بعد با تداوم حملات شیمیایی عراق، جمهوری اسلامی ایران این تقاضا را تکرار کرد.  اما در خواستهای مکرر ایران در سازمان ملل با بی‏اعتنایی روبه‏رو شد و دبیر کل در مقابل تقاضای ایران سکوت اختیار کرد. دولت عراق زمانی که با اقدام بی‏سابقه ایران در توسل به دبیر کل برای جلوگیری از گسترش کاربرد سلاحهای شیمیایی روبه‏رو شد، حملات شیمیایی خود را کاهش داد. از سوی دیگر، برای تحت الشعاع قرار دادن اقدام سیاسی ایران، طی برنامه‏ای به دبیر کل، ادعا کرد که ایران علیه نیروهای عراقی از سلاح شیمیایی استفاده کرده است و اعزام گروه کارشناسی به آن کشور را خواستار شد.   با وجود این، زمانی که دولت عراق متوجه شد. برای درخواستهای ایران در مجامع بین‏المللی گوش شنوایی وجود ندارد، محدودیت به کارگیری جنگ افزارهای شیمیایی را کنار گذاشت و با آغاز نخستین زمزمه‏های شروع عملیات بزرگ دیگری از سوی نیروهای ایران، در اوایل اسفندماه سال 1362 تهدید کرد: «در صورت نیاز، از سلاحهای جدیدی استفاده خواهد کرد که برای ایرانیان ناشناخته است.»در همین زمینه، ژنرال ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه سوم عراق، که در جبهه بصره مستقر بود نیز، در مصاحبه‏ای اعلام کرد: «اگر شما به من نوعی سم دفع آفات بدهید که آن را در میان این کرمهای حشرات پرتاپ کنم تا آن را استنشاق کنند و جان بسپارند، آن را به کار خواهم گرفت» رادیو بغداد نیز ورود عوامل شیمیایی جدید در جنگ را این چنین اعلام کرد: «برای کشتن هر نوع حشره‏ای، حشره‏کش ویژه وجود دارد.»این عبارت زمانی مفهوم حقیقی خود را نشان می‏دهد که بدانیم از نظر شیمیایی، بین عوامل اعصاب و حشره‏کشها نوعی رابطه وجود دارد. این تهدیدها زمانی انجام می‏شد که عراقیها به طور گسترده‏ای می‏کوشیدند تا هر گونه کاربرد گازهای شیمیایی را در جبهه‏های جنگ منکر شوند و آن را ترفند ایران برای تحت الشعاع قرار دادن تلفات انسانی خود در جنگ قلمداد کنند.  البته، مسئولان عراقی گاهی کنترل خود را از دست می‏دادند و با ایما و اشاره بر استفاده از سلاحهای شیمیایی صحه می‏گذاشتند، به طوری که وزیر اطلاعات آن کشور در پاسخ به پرسشهای خبرنگاران درباره کاربرد جنگ افزارهای شیمیایی گفت: «چرا عراق باید زیرپوش کثیفش را در ملأ عام بشوید؟» بنابراین، خط مشی کلی عراق در مورد استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایران در صحنه سیاسی و در سطح رسانه‏ای، پنهانکاری و در واقع، نوعی فرافکنی بود. خط مشی‏ای که تا این زمان (پیش از عملیات خیبر در اسفند 1362)، کاملا موفقیت آمیز می‏نمود و سبب شده بود تا استمداد طلبی ایران در سطح جهانی به نتیجه نرسد. 
با وجود این، انتشار برخی از اخبار و گزارشها در مطبوعات و رسانه‏های گروهی جهان درباره کاربرد گسترده جنگ افزارهای شیمیایی از سوی عراق علیه نیروهای ایرانی در جبهه‏های جنگ آشکار کرد که بیش از این، امکان پنهانکاری وجود ندارد و موضوع از کنترل عراق خارج شده است. تقریبا از آذرماه سال 1362 که جمهوری اسلامی ایران برای نخستین بار طی نامه‏ای از دبیر کل برای جلوگیری از تکرار استفاده عراق از گازهای شیمیایی استمداد طلبید، تعدادی از روزنامه‏ها و نشریات تخصصی جهان نسبت به موضوع حساس شدند و به درج مقالاتی در این باره اقدام کردند. از جمله روزنامه گاردین در مقاله‏ای به تاریخ 5 آذرماه سال 1362، به نقل از سه پزشک انگلیسی، که برای شرکت در کنفرانس جهانی پزشکی به تهران سفر کرده و مقامات بنیاد شهید آنها را بر بالین مجروحان شیمیایی بستری در بیمارستانهای تهران حاضر کرده بودند، نوشت، شواهدی را که دولت ایران برای اثبات ادعای خود ارائه داده، آنها را متقاعد کرده که عراق برای مقابله با حمله اخیر نیروهای ایران سلاحهای شیمیایی و گازهای سمی را علیه نیروهای ایران به کار گرفته است. یکی از پزشکان انگلیسی می‏گوید: «عکسهای سربازان ایرانی با بدنهای ورم کرده نشان دهنده آن است که طی جنگ از سلاحهای شیمیایی استفاده شده است.» وی می‏افزاید: «با توجه به نوع سلاحهای مزبور، این ماده شیمیایی، نه گاز محرک اعصاب، بلکه احتمالا گاز نیتروژن خردلی بوده است.» گاردین در ادامه، با اشاره به اینکه حمله اخیر شیمیایی عراق در نزدیکی شهر پنجوین در داخل مرز عراق و در حدود سیصد کیلومتری بغداد صورت گرفته است، تأکید می‏کند که معلوم نیست این گازهای شیمیایی را کدام کشور تولید کرده است، اما گفته می‏شود که روی آثار باقی مانده از آنها علائم شوروی دیده شده است. اما این امر، تنها نشان دهنده آن است که دستگاههای پرتاپ این گازها ساخت شوروی بوده است.   
این روزنامه در پایان یادآور می‏شود که: «صدام حسین پیش از این به ایران هشدار داده بود که اگر به خاک عراق حمله کند، با سلاحهای مرگبار این کشور روبه‏رو خواهد شد. شاید گاز نیتروژن خردلی همان سلاح باشد.» 
مدتی بعد، هفته‏نامه معتبر نظامی جینز دیفنس چاپ لندن با اشاره به نقض کنوانسیون 1925 ژنو در منع تولید و استفاده از گازهای شیمیایی در جنگ، نوشت: «عراق برای مقابله با حملات موج انسانی نیروهای ایرانی در جنگ خلیج‏فارس از گاز محرک استفاده می‏کند. این گاز گوگردی است که از نفت خام در مراحل تصفیه گرفته می‏شود و شبیه گازی است که در آلمانها در سال 1917 در جنگ جهانی اول در جبهه غرب به کار بردند. گاز مزبور را عراق تولید می‏کند و به شکل گلوله توپ یا به صورت بمب، که با هواپیما به پایین ریخته می‏شود.»
با وجود انتشار مطالبی از این دست در نشریات مختلف جهان در سه ماهه پایانی سال 1983، این مسائل هیچ گونه واکنشی را در مواضع کشورها و مجامع بین‏المللی در پی نداشت و آنها همچنان، به سکوت خود در قبال کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ ایران و عراق ادامه می‏دادند. در نتیجه، عراقیها که نگران واکنشهای منفی دولتها، سازمانهای بین‏المللی و افکار عمومی جهان بودند، در آغاز، غافلگیر شدند و با کاهش استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایران کوشیدند، از بروز جو ضد عراقی در جهان جلوگیری کنند. به همین دلیل، پس از پایان عملیات والفجر 4، نیروهای عراق در آذرماه سال 1362 به ندرت به جنگ افزارهای شیمیایی متوسل شدند و در طول ماههای آذر، دی و بهمن سال 1362 تنها در چهار حمله از سلاحهای شیمیایی استفاده کردند که از نظر حجم و میزان مواد آلوده کننده چندان مهم نبود و تلفاتی را نیز در بر نداشت. این حملات در 4 آذرماه در منطقه پاوه، 15 همین ماه در ایستگاه حسینیه آبادان (با یک تن مصدوم) و 25 بهمن‏ماه در منطقه اروند رود با استفاده از خمپاره‏های محتوی گاز سمی انجام شد که تلفاتی را در بر نداشت. البته، این وضعیت چندان دوام نیافت. عراقیها که از سکوت دولتها و مجامع بین‏المللی در قبال استعمال گازهای شیمیایی علیه نیروهای ایرانی اطمینان پیدا کرده بودند، در اسفندماه سال 1362، با استفاده از گازهای شیمیایی چنان جهنمی رابه پا کردند که تا آن زمان بی‏سابقه بود. آنها طی یک ماه، چهارده بار به حملات شیمیایی متوسل شدند که چهار برابر از حملات سال پیش بیشتر بود.   افزون بر این، آنها سلاح جدیدی را آزمایش کردند که پیش از آن، هرگز در جنگی به کار نرفته بود که از آن جمله می‏توان به عامل اعصاب یا گاز تابون اشاره کرد.
منبع: کتاب استفاده گسترده عراق از سلاح های شیمیایی

 
مقام‏های عراق، که از پشتیبانی ابرقدرت‏های شرق و غرب، اغلب کشورهای
اروپایی و عرب، به ویژه کشورهای ثروتمند حاشیه‏ی خلیج فارس برخوردار بودند، از تهدید برای به کارگیری سلاح‏های شیمیایی یا حتی اقرار به کاربرد آن هیچ واهمه‏ای نداشتند. سند فوق سری نیروی هوایی عراق درباره استفاده‏ی مکرر و گسترده‏ی رژیم عراق از سلاح‏های مرگبار شیمیایی در جنگ با ایران، که از سال 1377 تاکنون به جنجالی میان بغداد و سازمان ملل تبدیل شده، از به کارگیری شش هزار بمب شیمیایی علیه نیروهای ایرانی پرده برداشت. رادیو آزاد عراق، که از اروپا برنامه پخش می‏کند، اعلام کرد تنها در یکی از اسناد ضمیمه شده‏ی عراق معروف به سند نیروی هوایی، راز شش هزار بمب شیمیایی مفقود شده فاش شد. «هانس بلیکس»، رئیس بازرسان خلع سلاح عراق، خواستار توضیح درباره سرنوشت شش هزار بمب شیمیایی مندرج در یک سند شد و رژیم عراق با ارائه مدارک ضمیمه نشان داد این بمب‏ها در جریان جنگ با ایران استفاده شده‏اند. وزن هر یک از این بمب‏های جنجال‏آفرین، 250 و 500 کیلوگرم است. در سال 1377، یک بازرس عضو «آنسکام» سند مزبور را در جریان بازدید از مراکز فرماندهی نیروی هوایی عراق کشف کرده بود، اما دولت عراق بلافاصله آن را از وی پس گرفت که جنجال بر سر مندرجات آن از جمله سرنوشت شش هزار بمب شیمیایی همچنان، ادامه دارد. 
«طارق عزیز»، معاون نخست‏وزیر عراق، در مصاحبه با تلویزیون سراسری سوئد با اعتراف به استفاده‏ی بغداد از سلاح شیمیایی در جریان هشت سال جنگ با ایران، ادعا کرد که عراق به استفاده از این نوع تسلیحات مجبور شد و در ادامه افزود: استفاده‏ی عراق از سلاح‏های شیمیایی برای دفاع از خود بود! طارق عزیز در سال 1377 نیز با رد به کارگیری تسلیحاتی شیمیایی در جنگ کویت گفت: «ما برخلاف جنگ قبلی (جنگ با ایران) در جنگ با کویت از این سلاح استفاده نکردیم.» 
سپهبد ستاد «ماهر عبدالرشید»، از مشهورترین افسران ارتش عراق در جنگ با ایران، پاسخ به پرسش خبرنگار روزنامه‏ی واشنگتن پست درباره استفاده از سلاح‏های شیمیایی علیه نیروهای ایرانی اظهار کرد:  
«هنگامی که شما با حشرات روبه‏رو می‏شوید، آنها را با حشره‏کش از بین می‏برید.» 
در واقع، وی نیروهای ایرانی را حشراتی می‏دانست که باید با سلاح شیمیایی از بین بروند. این افسر به دلیل خویشاوندی با صدام دستش برای انجام هر جنایتی باز بود. ژنرال «هشام صباح الفخری»، فرمانده وقت سپاه سوم عراق، نیز در سال 1363 در مصاحبه با خبرنگاران اظهار کرد که کشورش حق استفاده از سلاح شیمیایی را برای خود محفوظ نگه می‏دارد. 
به همین دلیل، عراق به یادداشت دبیر کل سازمان ملل متحد مورخ 29 ژوئن 1984 (8 تیر 1363)، که از رؤسای جمهوری اسلامی ایران و عراق، خواسته بود تا تعهد خود را به عدم کاربرد سلاح‏های شیمیایی در جنگ اعلام کنند، هیچ پاسخی نداد و دبیر کل طی سخنانی در شورای امنیت اعلام کرد که نتوانسته است از عراق در مورد عدم استفاده از سلاح‏های شیمیایی در جنگ با ایران تعهد بگیرد. جالب آنکه سفیر عراق در امریکا ضمن رد استفاده از سلاح‏های شیمیایی، امکان استفاده از این نوع سلاح‏ها را نیز مردود ندانست.  پس از چند روز، سفیر عراق در سازمان ملل، با انگیزه‏ی خیرخواهانه‏ای اعلام کرد که انتقادهای بین‏المللی از عراق مبنی بر استعمال سلاح شیمیایی در جنگ، طولانی شدن جنگ را باعث می‏شود؛ زیرا، فشار بر ایران را برای پذیرش صلح کاهش می‏دهد. در همین زمینه، خبری، که از رادیو صوت الجماهیر بغداد پخش شد، با اشاره به ایرانی‏هایی که در آنجا بودند (اسیران)، اعلام کرد که عراق نوع معینی حشره‏کش ساخته است که می‏تواند هر نوع موجود زنده یا حشره‏ای را از بین ببرد. 
همچنین در سپتامبر 1983) شهریور 1362) عراق به ایران هشدار داد که ممکن است به طور گسترده‏ای، از گاز سمی استفاده کند. سرفرماندهی ارتش عراق در اطلاعیه‏ای اعلام کرد: «ما به سلاح‏های مدرنی مسلح شده‏ایم که ممکن است برای نخستین بار، از آن در جنگ استفاده کنیم که در عملیات‏های پیشین به دلایل انسان‏دوستانه از آن استفاده نکردیم. اگر شما دستورهای رژیم[امام]خمینی را اجرا کنید... مرگ حتی در انتظارتان خواهد بود؛ زیرا این بار از سلاحی استفاده خواهیم کرد که می‏تواند هر جنبنده‏ای را نابود کند.»  باید یادآور شد که اخطار مزبور مصادف با عملیات والفجر 2 در جولای 1983 (1362 / 4 / 29) و عملیات پنجوین در اکتبر همان سال (مهر 1362) بود که عراق به طور وسیعی، علیه نظامیان ایرانی از سلاح مرگبار شیمیایی استفاده کرد.
پس از این مرحله، مقامات عراقی به تدریج و بارها به استفاده از سلاح‏های شیمیایی اعتراف کردند. مجله «الحربه»، ارگان «جبهه‏ی دموکراتیک برای آزادی فلسطین» چاپ لبنان، فاش کرد که صدام در ملاقاتی با وزیران خارجه عرب - که برای برگزاری جلسه‏ای در بغداد به سر می‏بردند - گفته است که در جنگ، از سلاح‏های شیمیایی، استفاده جزئی کرده است. 
همچنین، وزیر امور خارجه‏ی وقت عراق در کنفرانسی مطبوعاتی در بن، در پاسخ به پرسشی، آشکارا ابراز کرد که دولت وی از سلاح‏های شیمیایی استفاده کرده و خواهد کرد. جالب توجه اینکه طارق عزیز در سال 1367 ضمن اعتراف به استفاده از سلاح‏های شیمیایی در جنگ با ایران، با اشاره به اتهام‏های وارد شده به عراق، درباره کاربرد جنگ‏افزارهای شیمیایی، کشورهای اروپایی را که از بغداد انتقاد کرده بودند، سرزنش و اظهار کرد که کشورهای اروپایی، خود، سلاح‏های شیمیایی را در اختیار کشورهای جهان سوم قرار می‏دهند، اما هنگام استفاده از این سلاح‏ها، بر سر قربانیان آن اشک تمساح می‏ریزند. 
این موضوع، با به اسارت درآمدن خلبانان هواپیماهای ساقط شده‏ی عراقی نیز تأیید شد. سرگرد خلبان، ریاض یعقوب و ستوان یکم، ثامر حمید، اعتراف کردند که با هواپیماهای سوخوی 22 بمب شیمیایی (ساخت عراق) را حمل و در منطقه حاج عمران فروریخته‏اند (12 / 9 / 1363). 
«نزار حمدون» معاون موقت وزیر امور خارجه عراق، در مصاحبه‏ای مطبوعاتی در بغداد گفت: نیروهای عراقی طی جنگ علیه نیروهای ایرانی، که مانند امواج خروشان عراق را هدف حمله قرار داده بودند، افزون بر سلاح‏های کلاسیک، از سلاح‏های شیمیایی نیز استفاده کرده‏اند. وی مدعی شد که عراق در داخل خاک ایران، از سلاح‏های شیمیایی استفاده نکرده است.
اظهارات سرلشکر ستاد «وفیق السامرایی»، مدیر بخش اطلاعات نظامی ایران در استخبارات مرکزی ارتش عراق، سخنان نزار حمدون را نقض کرد. السامرایی به صراحت گفت: براساس اعلام آمار سری، 45 هزار نفر از نیروهای ایرانی با سلاح‏های شیمیایی عراق مصدوم شده بودند، این مسئله روند پیشروی ایرانی‏ها در محور غربی و شمالی، به ویژه به طرف «ام‏القصر» برای قطع جاده‏ی ارتباطی با کویت و اشغال پایگاه دریایی ام‏القصر را تحت تأثیر خود قرار داده بود.
براساس اطلاعات موجود، تعداد بسیاری از مصدومان در داخل خاک ایران (خرمشهر، جفیر، طلائیه، شلمچه...) با بمباران‏های هوایی و شلیک گلوله‏های شیمیایی مجروح شده بودند. اسیران عراقی در ایران بارها، از جمله در مصاحبه با هیئت اعزامی سازمان ملل به تهران اعتراف کردند که عراق علیه نیروهای ایرانی از سلاح‏های شیمیایی استفاده کرده است. یکی از این اسیران می‏گوید: «از حمله‏ی نیروهای شما به جزیره مجنون کلافه شده بودیم، نیروهای سپاه ما را دیوانه کرده بودند، این مسئله را فرماندهان عالی‏رتبه می‏دانستند، بالاخره، با استفاده از بمب‏های شیمیایی توانستیم نیروهای شما را به عقب‏نشینی وادار کنیم.» 
سرهنگ دوم ولید الوان حمادی، رئیس ستاد تیپ 59 عراق، که در منطقه عملیاتی کربلای 5 اسیر شد، اعتراف کرد که رژیم عراق بارها علیه نیروهای ایران از بمب‏ها و گلوله‏های شیمیایی بهره برده است. همچنین، یک رادیوی مخالف رژیم عراق اعلام کرد: «سازمان بهداشت جهانی در گزارش تازه‏ای به
استفاده‏ی عراق از سلاح شیمیایی در جریان جنگ تحمیلی علیه نیروهای ایرانی اعتراف کرده است.» رادیو صدای عراق، که از عربستان برنامه پخش می‏کند، نیز گفت: «سازمان بهداشت جهانی در گزارش خود، عراق را به کاربرد گاز مرگ‏آور خردل و گاز شیمیایی «انتراکس» متهم کرده است.» 
در دوران جنگ ایران و عراق، رژیم بغداد به طور مکرر از این سلاح استفاده کرد. فرماندهان عالی‏رتبه‏ی عراقی و دیگر مسئولان این کشور از اعتراف به این عمل ضدبشری خود واهمه‏ای نداشتند. «صباح الفکری»، فرمانده‏ی نیروهای عراقی در شرق دجله، در مصاحبه‏ای با نشریه‏ی «تایم» اظهار کرد: «در نظر نداریم با گل و عطر از مهاجم پذیرایی کنیم. ما از تمامی وسایل موجود برای دفاع استفاده می‏کنیم.»
همچنین، ستوان «کاظم دوغیر» افسر کارشناس سلاح‏های شیمیایی عراق، که در منطقه‏ی عملیات کربلای 5 به اسارت درآمد، گفت: عراق افزون بر هواپیما، از توپ‏های 155 و 175 میلی‏متری برای شلیک گلوله‏های شیمیایی استفاده می‏کند.
کاربرد سلاح‏های شیمیایی، که مقامات عالی‏رتبه‏ی نظامی و سیاسی رژیم عراق خود، بدان معترف‏اند و صحت گزارش‏های اجرای این اعمال وحشیانه که برای دولت‏های جهان محرز است، نقض تمام موازین بین‏الملل بشردوستانه می‏باشد. مؤسسه تحقیقاتی مصر نیز اخیرا در گزارشی با بیان اینکه عراق با اطلاع و حمایت امریکا جنگ شیمیایی علیه ایران را به راه انداخت، اضافه کرده است: تحقیقات صحنه‏های نبرد دو کشور نشان می‏دهد که به کارگیری تسلیحات کشتار جمعی عراق علیه ایران هیچ نیازی نبوده است.
منبع: کتاب حقوق بشر دوستانه در جنگ ایران و عراق

ناکامی ارتش عراق در تأمین اهداف رژیم حاکم بر این کشور فرماندهان این ارتش را بر آن داشت تا پس از مشورت با کارشناسان عالی‏رتبه‏ی دولت‏های استکباری، به ویژه کارشناسان شیمیایی شوروی (سابق)، به استفاده از سلاح‏های شیمیایی نیز در کنار دیگر سلاح‏های مرگبار خویش توجه کنند.
طی جنگ تحمیلی، عراق در مناطق مختلف عملیاتی و حتی مسکونی از به کارگیری انواع عوامل شیمیایی مانند گازهای خردل، تاول‏زا، فسفر، اعصاب، ناتوان کننده، نیتروژن، ترکیب‏های خردلی و خون، سیانور، خفه کننده و... از طریق هواپیماها، توپخانه‏ها و شلیک انواع گلوله‏های شیمیایی دریغ نکرد.
در نیمه‏ی نخست اردیبهشت 1361، هفته‏نامه انگلیسی‏زبان فارین ریپورت به حمله‏ی شیمیایی عراق در دی ماه 1359، علیه منطقه ایلام اشاره می‏کند:
«عراق در جنگ با ایران از سلاحی استفاده می‏کند که سیستم اعصاب قربانیان را فلج می‏کند.»
از این تاریخ به بعد یازده مورد حمله‏ی شیمیایی عراق در سال 1361 ثبت شده است و از عملیات والفجر 2 (30 مرداد 1362) به بعد، این حملات شدت گرفت تا آنجا که در عملیات والفجر 4، در محدوده‏ی زمانی 29 مهر تا 6 آبان 1362، افزون بر مناطق نظامی، مناطق مسکونی هم هدف اصابت بمب‏های شیمیایی رژیم عراق قرار گرفت.
روز سه‏شنبه 24 اسفند 1362، خبرنگار یک نشریه هلندی ضمن دیدار با مصدومین شیمیایی بستری در کلینیک جراحی بیمارستان عمومی شهر وین، با بیان شرح حال مفصلی از علی مهاجرانی، وضعیت وخیم او را تشریح می‏کند. وی سعی می‏کند به علی بفهماند که سلامتی وی از دسته رفته و آینده وی تیره است، اما با پاسخ‏های جالب وی روبه‏رو می‏شود. در انتهای این گفت‏وگوی مفصل، از او در مورد ترس از مرگ و درد و فعالیت داوطلبانه‏اش در جنگ سؤال می‏شود که وی چنین پاسخ می‏دهد:  
...مردن یک مرحله برای دست یافتن به آن زندگی است، این زندگی موقتی و آن زندگی ابدی است و در آن زندگی خوشبخت خواهی شد و هدف اصلی این است... 
پس از تصرف جزایر مجنون در سال 1362، عراق در سطح بسیار وسیعی، از گلوله‏های شیمیایی حاوی گاز خردل استفاده کرد.در این حمله‏های وحشیانه، بیش از 2700 تن مصدوم و عده‏ای هم به شهادت رسیدند. در حالی که سردمداران رژیم عراق این اقدام جنایتکارانه‏ی خود را تکذیب می‏کردند، محافل پزشکی و سازمان‏های بین‏المللی استفاده‏ی عراق از سلاح شیمیایی را به طور مکرر مورد تأیید قرار می‏دادند  
در این حال گروه پزشکی سازمان بین‏المللی صلیب سرخ به این نتیجه رسید که: «بیشتر سربازان ایرانی که تاکنون درگذشته‏اند در معرض گاز مسموم کننده خردل قرار گرفته بودند... علت مرگ قطعا تأثیرات گاز خردل و باران زرد بوده است. اکنون ما این مسئله را بدون هیچ گونه تردیدی به اثبات رسانده‏ایم.» همچنین، پرفسور «باب الیوت» از انستیتو تحقیقات استراتژیک در لندن اظهار کرد: «پرسشی که اکنون مطرح می‏شود اینکه آیا عراق فقط از یک نوع گاز استفاده کرده است یا چند نوع گاز شیمیایی مختلف را علیه ایرانیان به کار می‏برد.»    
نتیجه‏ی آزمایش‏ها نشان دهنده‏ی استفاده از گاز خردل است که حتی هیتلر نیز در جنگ جهانی دوم در استفاده از آن ابا داشت. در 3 آبان 1362 هواپیماهای دشمن روستای «باینجان» از توابع بانه را بمباران شیمیایی کردند که به شهادت و مصدوم شدن جمعی از اهالی این روستا منجر شد. در این حمله از بمب‏های حاوی ترکیبی از آرسنیک و نیتروژن موستارد موسوم به بمب‏های تاول‏زا استفاده شد..
مهم‏ترین حملات شیمیایی به مناطق غیرنظامی پس از جنگ جهانی اول، در سال 1366 به دست عراقی‏ها انجام شد. حملات سنگین ارتش عراق هم در شهرهای ایران و هم در خاک عراق علیه اهداف غیرنظامی بارها انجام شد. اگر چه در گذشته نیز مناطق مسکونی هدف قرار می‏گرفتند ولی صدمات بسیار محدود بود. عراق در این مرحله از جنگ شیمیایی فشار را روی غیرنظامیان متمرکز کرد؛ چون با این کار اولا می‏توانست مسئولان ایرانی را از ادامه مقاومت در برابر خواسته‏های عراق نگران سازد و روحیه مردم را در شهرهای مختلف کشور، که این بیماران را با حالات وحشتناک می‏دیدند، تضعیف نماید.

منبع: کتاب حقوق بشر دوستانه در جنگ ایران و عراق

 

ثانیا با توجه به این نکته که غیرنظامیان در برابر حملات شیمیایی آسیب‏پذیری بیشتری دارند، عراق با صرف هزینه‏ای بسیار ناچیز، یعنی انداختن تنها چند بمب شیمیایی، هزاران مصدوم را در شهرهای مختلف ایران روانه مراکز درمانی و نقاهتگاه‏ها می‏کرد با توجه به اینکه مصدومین شیمیایی (خصوصا مصدومین عوامل تاول‏زا) مدت زمان طولانی باید بستری شوند، لذا عملا تعداد زیادی از تخت‏های فعال مراکز درمانی ایران اشغال می‏شد و این موضوع می‏توانست آثار دردناک روحی برای مردم و کادر پزشکی به دنبال داشته باشد و علاوه بر آن خدمات پشتیبانی درمانی برای نیروهای نظامی را مختل نماید.
در 27 فروردین 1366 عراق طی بمباران شیمیایی روستای «آلوت» در غرب کشور یک خانواده را مصدوم نمود. 4 تن از اعضای این خانواده چند روز اول پس از حادثه را در بیمارستان‏های منطقه جنگی سپری کردند سپس به
علت وخیم بودن حالشان به تهران اعزام شدند. این افراد عبارت بودند از: دو زن (که یکی چهار ماهه حامله بود) و نیز دو دختربچه 2 و 4 ساله که همگی مورد معاینه تیم سازمان ملل نیز قرار گرفتند. این موضوع در گزارش تیم سازمان ملل چنین منعکس شد:
«... ما آثار گاز خردل را بر خانواده یک دهقان، مخصوصا یک مادر و دو دختر دو و چهار ساله وی مشاهده نمودیم. ما در کمال اندوه شاهد رنج کودک چهار ساله در فاصله کمتر از 2 ساعت با مرگش بودیم... ما صدمات شدید گاز خردل را برروی مادر جوانی که چهار ماهه باردار بود، مشاهده نمودیم...» خانم باردار یک هفته بعد به دنبال لوکوپنی و نارسایی تنفسی به شهادت رسید.
در 7 تیر 1366 شهر مسکونی و بی‏دفاع سردشت با هواپیما و توپخانه هدف حمله شیمیایی قرار گرفت که در نتیجه آن بیش از 2500 تن از مردم غیرنظامی مصدوم شدند یا به شهادت رسیدند. به دنبال این حادثه دهشتناک و غیرقانونی، هیئت کارشناسی سازمان ملل متحد، به دستور سازمان ملل متحد، همراه با آقای کمال خرازی، سرپرست ستاد تبلیغات جنگ، از آثار بمباران در این شهرستان بازدید کردند. در پایان این بازدید، سرهنگ «ملوپانیین»، سرپرست این هیئت، درباره مشاهدات خود، ابراز کرد: مناطق مسکونی شهر سردشت را دیده که رژیم عراق به طور وحشیانه آنها را بمباران شیمیایی کرده است
رژیم عراق در تاریخ 11 / 5 / 1366، نیز هشت نقطه را در منطقه غرب اشنویه هدف بمباران شیمیایی قرار داد که در این بمباران بیش از 2400 تن از مردم غیرنظامی منطقه مصدوم شدند. همچنین، در تاریخ 28 اردیبهشت 1367، هواپیماهای عراقی چند روستا از جمله مرزن‏آباد و بیتوش از توابع سردشت را بمباران کردند.  در تاریخ 5 / 4 / 1367 نیز نیروی هوایی عراق شهر اهواز را هدف بمب‏های شیمیایی قرار داد که بر اثر آن 60 تن از مردم
غیرنظامی شهید و 4000 تن مجروح شدند. 
منابع ایرانی تعداد حملات شیمیایی عراق را طی هشت سال جنگ تحمیلی بیش از 252 بار ذکر کرده‏اند؛ طوری که «ایران طی هشت سال جنگ تحمیلی، در معرض شدیدترین و طولانی‏ترین حمله‏های شیمیایی در تاریخ جنگ‏های جهان قرار گرفت. تعداد حمله‏های شیمیایی و تنوع عوامل به کار گرفته شده در این جنگ بی‏سابقه بود و این حملات وحشیانه مجروح شدن بیش از صد هزار نفر از هموطنان ایرانی را موجب شد که ده درصد آنها بلافاصله به شهادت رسیدند.» 
دکتر «جان‏جی» معاون دبیر کل سازمان منع سلاح‏های شیمیایی، با توجه به گستردگی تعداد مجروحان شیمیایی ایران، آن را یک تراژدی خواند. وی اظهار کرد:
«تعداد مجروحان سلاح‏های شیمیایی در دوران پس از جنگ جهانی اول، در جهان بی‏سابقه بوده است... وجود صد هزار مجروح شیمیایی در جمهوری اسلامی ایران افزون بر تحمیل هزینه‏های هنگفت اقتصادی و اجتماعی، یک تراژدی انسانی است.»

منبع: کتاب حقوق بشر دوستانه در جنگ ایران و عراق

 
هر چند تاکنون، اسناد معتبر و مستندی از به کارگیری گازهای سمی از سوی عراق در نخستین ماه‏های جنگ به دست نیامده است، اما برخی از شواهد نشان می‏دهد که نیروهای ارتش این کشور از نخستین روزهای جنگ به گازهای شیمیایی علیه نیروهای جمهوری اسلامی ایران متوسل شده‏اند. به احتمال زیاد، نخستین گلوله‏های محتوی گازهای سمی در مناطق غرب و شمال کشور و در معبرهای صعب‏الوصول مورد استفاده قرار گرفتند. البته، باید یادآور شد که نیروهای عراقی برای کاربرد این سلاح از عناصر داخلی ضد انقلاب استفاده می‏کردند. در سندی به نقل از گزارش فرمانده عملیات نیروهای عراقی در غرب به فرماندهان عالی رتبه ارتش عراق چنین آمده است: «عواملی که توسط یگان‏های تابعه استخدام شده‏اند، مخالف رژیم ایران هستند و در خط مقدم جبهه با پرتاب گلوله‏های شیمیایی باعث تضعیف قوای جسمی پرسنل نظامی ایران می‏شوند». 
یکی دیگر از شواهدی که نشان می‏دهد عراق در مهر ماه سال 1359 از گازهای سمی در جبهه‏های جنگ استفاده کرده، وجود مجروحانی است که به شدت از ناحیه چشم آسیب دیده‏اند و توانایی باز کردن چشمانشان را ندارند. از جمله نخستین مصدومان یک سرگرد ارتشی بود که در 25 مهر ماه سال 1359 در بیمارستان 250 تخت خوابی ارتش بستری شده بود و نمی‏توانست چشمانش را بگشاید. البته، مقامات مسئول ارتش جمهوری اسلامی ایران با تردید به این موضوع می‏نگریستند و با آوردن دلایلی احتمال کاربرد سلاح شیمیایی را نفی می‏کردند. طبق استدلال آنان: «استفاده از سلاح‏های شیمیایی توسط ارتش عراق هنوز مسلم نیست و از طرفی، ارتش عراق ماسک ضد گاز و مواد شیمیایی ندارد و استفاده از این قبیل سلاح‏ها از طرف دشمن منطقی به نظر نمی‏رسد. به علاوه، چنین اخباری نباید در سطح جامعه انتشار یابد، چرا که در آن صورت، نمی‏توان نیروهای رزمنده را در جبهه نگه داشت و انتشار این خبر اثر روانی بسیار زیادی بر نیروهایی که توانایی مقابله با آن را ندارند، می‏گذارد».   البته، این پنهانکاری مدت زیادی به طول نینجامید و به دنبال تکرار حملات شیمیایی عراق در ادامه پیشروی در عمق خاک ایران، به ویژه در اشغال خرمشهر و برخی از شهرهای جبهه‏های غرب - که از جزئیات این حملات و میزان تلفات نیروهای خودی در آنها اطلاع دقیقی در دست نیست - وزارت امور خارجه ایران با انتشار اطلاعیه‏ای تبلیغاتی خطاب به سازمان‏های بین‏المللی هشدار داد که عراق در جنگ با ایران از سلاح‏های شیمیایی و بیولوژیکی استفاده می‏کند. در این اطلاعیه، تأکید شده بود که «رژیم کافر عراق به خود اجازه می‏دهد هر گونه توحش را مجاز شمارد و افزون بر قتل عامل مردم بی‏گناه شهرها و روستاهای ایران، تنها به جرم عرب بودن آنها و همکاری‏شان با ارتش جمهوری اسلامی ایران در دفاع از آب و خاک خویش، در حمله به این نواحی از سلاح‏های مرگبار شیمیایی و بمب‏های آتش‏زا علیه مدافعان اعم از نظامی و غیر نظامی استفاده کند». وزارت امور خارجه ایران با اشاره به این که دولت جمهوری اسلامی ایران از آغاز جنگ تحمیلی از فعالیت‏های واحدهایی از ارتش عراق در راستای ایجاد آمادگی برای استفاده از سلاح‏های شیمیایی، میکروبی و بیولوژیک اطلاع داشته است، از سازمان ملل متحد، صلیب سرخ جهانی و تمام سازمان‏های مسئول تقاضا کرد تا رژیم عراق را به شدت مورد مؤاخذه قرار دهند و این کشور را از ادامه جنایت ضد بشری باز دارند. در پایان این اطلاعیه، هشدار داده شده بود که در صورت ادامه این روند، دولت جمهوری اسلامی ایران نسبت به آن بی‏تفاوت نخواهد بود.
نخستین حمله شیمیایی ثبت شده ارتش عراق علیه نیروهای مدافع جمهوری اسلامی ایران به روز 23 آذر ماه سال 1359 باز می‏گردد. در این روز، دشمن در جبهه گیلان غرب یک گلوله شیمیایی را پرتاب کرد که در اثر آن، چند تن مصدوم شدند. در همین روز بود که استانداری خوزستان هشدار داد که «خبرهای به دست آمده ثابت می‏کند که دشمن تصمیم جدی برای استفاده از سلاح‏های شیمیایی دارد». در گزارش استانداری مزبور آمده است که «از طرف دشمن با هر تیپ یک دسته متخصص در استفاده از 
گلوله‏های شیمیایی که مجهز به گازهای سمی هستند با ادوات مربوطه در خرمشهر مستقر شده‏اند». حدود یک ماه بعد در تاریخ 20 / 10 / 1359، هواپیماهای عراق برای نخستین بار از بمب‏های ناپالم در حمله به شهر اهواز در جبهه جنوبی استفاده کردند. خبرگزاری عراق با انتشار این خبر، تعداد تلفات نیروهای ایرانی را در این حمله 460 تن برآورد کرد. در همین ایام، [23 / 10 / 59]، عراق یک نوع گلوله سمی را در جبهه ایلام بین هلاله و نی‏خزر مورد استفاده قرار داد که در نتیجه آن، ده نفر از رزمندگان و مجاهدان انقلاب اسلامی در جبهه سد کنجان چم شهید شدند. خبرگزاری پارس با مخابره این خبر افزود: «به کسانی که در هدف یا نزدیکی این گلوله‏های سمی قرار می‏گیرند، حالت تشنج دست می‏دهد، بی‏حال می‏شوند، روی زمین می‏افتند، صورت خود را به خاک می‏مالند و سپس جان خود را از دست می‏دهند. این گلوله‏ها شبیه گلوله تفنگ 75-M هستند و پس از خروج از دهانه تفنگ، گاز بنفش رنگی از آن خارج می‏شود».
مدتی بعد، هفته‏نامه فارن ریپورت چاپ لندن نام نوع این گاز سمی را V خواند و نوشت: «عراق در جنگ خود علیه ایران، از یک نوع گاز مهلک فلج کننده اعصاب استفاده می‏کند که گفته می‏شود این گاز از انواع V می‏باشد که مراکز اعصاب را از کار می‏اندازد و شخص را فلج می‏کند.

منبع: کتاب جنگ ایران و عراق، کاربرد سلاح شیمیایی

نخستین هدف واشنگتن از اعطای این کمک‏ها، جلوگیری از سرنگونی رژیم صدام بود؛ زیرا، مردم عراق به کمبود غذا اعتراض کرده بودند. علت اصلی کمبود مواد غذایی در عراق این بود که بودجه هنگفتی صرف خرید سلاح و مهمات می‏شد. یارانه‏های لازم برای تضمین این وام‏ها را دولت امریکا تأمین می‏کرد؛ موضوعی که باعث شد صدام بتواند طرح‏های تسلیحاتی خود را به صورت آشکار و نهان آغاز کند، گسترش دهد و بدین ترتیب، جنگ خونبار ایران و عراق، پنج سال دیگر نیز ادامه یابد.  تا پایان سال 1983، پرداخت 402 میلیون دلار به عنوان تضمین وام‏های اعطایی وزارت کشاورزی امریکا به عراق تأیید شد؛ مبلغی که در سال 1984، به 503 میلیون دلار؛ در سال 1988، به 1/1 میلیارد دلار؛ و بین سال‏های 1983 تا 1990، به بیش از 5 میلیارد دلار افزایش یافت. باید یادآور شد که مالیات دهندگان امریکایی باید حدود 20 میلیارد دلار جریمه و نیز سود این وام‏ها را تأمین می‏کردند.  در اینجا می‏توان به مورد مشابه دیگری، هر چند در مقیاس کوچک اشاره کرد که مالیات دهندگان امریکایی تاوان آن را پرداختند؛ موردی که در آن، بانک صادرات و واردات فدرال دخالت داشت. در سال 1984، جورج بوش پدر، که در آن زمان، معاون رئیس جمهور بود، شخصا، مسئله تضمین یک وام پانصد میلیون دلاری به عراق را پیگیری می‏کرد؛ وامی که عراق آن را برای راه‏اندازی خط لوله نفتی نیاز داشت. تضمین وام‏های بانکی اعطاء شده به عراق برای گسترش واردات و صادرات این کشور از 35 میلیون دلار در سال 1985 میلیون دلار در سال 1990 رسید.  طبق گفته‏های ویلیام بلوم در ماه اوت سال 1998، سام گجنسون رئیس یکی از کمیته‏های وابسته به کنگره، که صادرات امریکا به عراق را بررسی می‏کند، ابراز کرده است که «دولت امریکا از سال 1985 تا سال 1990 ، 771 مجوز صدور مواد عامل شیمیایی و تجهیزات دارای کاربرد نظامی به عراق را تأیید کرد در حالی که تنها 39 مورد از درخواست‏های دریافت مجوز رد شد.» ارزش این محموله‏ها 5 / 1 میلیارد دلار بود... طی آن دهه، امریکا درصدد بود تا صدام حسین به تمام خواسته‏های خود دست یابد.... طبق تصمیم‏های وزارت امور خارجه امریکا، سیاست کنترل صادرات این کشور تحت کنترل سیاست خارجی آن بود و سیاست خارجی امریکا هم آن بود که باید به کمک رژیم صدام شتافت.  گزارش سنای امریکا در سال 1994 فاش کرد که: «وزارت بازرگانی امریکا به شرکت‏های امریکایی اجازه صدور مقادیری از مواد عامل بیولوژیکی و شیمیایی، مانند باکتری سیاه زخم و کلستریدیوم بوتولیسم را داده بود. یک مجتمع امریکایی کشت آزمایشگاهی میکروب، محموله‏ای معادل بار هفتاد فروند کشتی از مواد عامل پاتوژنیک و باکتری سیاه زخم را برای عراق فراهم کرد.»  این گزارش همچنین، یادآور شد که صادرات امریکا به عراق مواد تشکیل دهنده سلاح‏های شیمیایی، طرح ساخت تأسیسات لازم برای تولید سلاح‏های شیمیایی و بیولوژیکی و تجهیزات لازم برای پر کردن کلاهک‏های شیمیایی را شامل می‏شد. همچنین، شرکت‏های امریکایی نیز رایانه‏های پیشرفته، لیزر و تجهیزات بررسی و آزمایش مواد عامل را فراهم می‏کردند. از مشهورترین این شرکت‏ها می‏توان از هولت پکارد ، یونیسیس ، دیتا جنرال  و هانی ول نام برد. شرکت‏هایی از آلمان غربی، فرانسه، ایتالیا، انگلستان، سوئیس و اتریش نیز با اجازه و تأیید دولت‏های متبوع خود، مواد خام، ماشین آلات، تجهیزات و فناوری موشکی را به ارزش میلیاردها دلار برای عراق فراهم کردند که بسیاری از آن‏ها «دو منظوره» بودند.  دولت آلمان، حتی تمام تجهیزات و ماشین آلات کارخانه‏های تولید گاز سمی را به عراق فروخت. بسیاری از این معاملات با استفاده از این معاملات با استفاده از اعتبارات شرکت تأمین کالا وابسته به وزارت کشاورزی امریکا صورت می‏گرفت. مقصد قسمت عمده این تجهیزات، مجتمع صنعتی «سعد 16» در نزدیکی موصل در شمال عراق بود. سازمان‏های اطلاعاتی غرب از مدت‏ها پیش می‏دانستند که عراق در مجتمع مزبور، در حال توسعه موشک‏های بالستیک است.  بلام گزارش داد که واشنگتن از توسل عراق به مواد شیمیایی کاملا آگاه بود. در سال 1992، یکی از کمیته‏های سنای امریکا پی برد که وزارت بازرگانی این کشور اطلاعات مربوط به امکان استفاده نظامی از کالاهای صادر شده را از 68 مجوز صدور کالا حذف کرده است؛ مجوزهایی که ارزش آن‏ها به بیش از یک میلیارد دلار می‏رسید.  در سال 1986، استفان برین، قائم مقام دبیر وزارت دفاع امریکا، به صدور یک دستگاه رایانه پیشرفته به سعد 16 اعتراض کرد. این رایانه شبیه رایانه‏هایی بود که در برنامه‏های موشکی امریکا، مورد استفاده قرار می‏گرفت. به اعتقاد وی، این رایانه می‏توانست برای اهداف نظامی نیز به کار گرفته شود. باید یادآور شد که وزارت خارجه و وزارت بازرگانی امریکا اعتراف کردند که این رایانه را بدون قرار دادن هیچ گونه شرطی فروخته‏اند.  کنث تیمرمن  در کتاب خود به نام سوداگری مرگ: چگونه غرب عراق را مسلح ساخت؟ نام چند سازمان را یادآور شده است که باید فهرست کالاهای صادراتی به عراق را کنترل می‏کردند تا این اقلام، امنیت ملی امریکا را به خطر نیندازند. اما وزارت بازرگانی امریکا اغلب، فهرست کالاهای صادراتی به عراق را برای کنترل ارائه نمی‏داد یا آن‏ها را به رغم مخالفت دیگر وزارتخانه‏های دولتی تأیید می‏کرد.  در 16 ماه مارس سال 1988، نیروهای عراق شهر کردنشین حلبچه را هدف حمله شیمیایی قرار دادند و پنج هزار نفر را قربانی کردند. هر چند بعدا این حمله یکی از مهم‏ترین دلایل برای لزوم بر کناری صدام اعلام شد. اما در آن زمان، واکنش واشنگتن نسبت به آن همه بی‏رحمی بسیار سرد بود.  تنها چهار ماه پس از بمباران حلبچه، شرکت عظیم امریکایی بچتل  مناقصه ساخت یک کارخانه تولید مواد نفتی - شیمیایی را برنده شد. ساخت این کارخانه امکان تولید سلاح‏های شیمیایی را برای رژیم صدام فراهم می‏کرد.  در 8 ماه سپتامبر سال 1988، سنای امریکا قانون پیشگیری از کشتار جمعی [29]  را به تصویب رساند که طبق آن، باید تحریم‏هایی علیه رژیم عراق اعمال می‏شد. با تصویب این قانون، دولت ریگان بلافاصله، مخالفت خود را با آن اعلام کرد و لایحه مزبور را نابهنگام قلمداد کرد. بدین ترتیب، کاخ سفید تمام توان و نفوذ خود را به کار گرفت تا جلوی تصویب این لایحه را در مجلس  نمایندگان بگیرد. سرانجام، نیز زمانی که کنگره آن را تصویب کرد، کاخ سفید از اجرای آن سرباز زد.  در ماه اوت سال 1989، اف.بی.آی به شعبه بانک بی ان ال در آتلانتا حمله کرد و آشکار شد که در آن، شرکت اعتباری تأمین کالا مبالغ هنگفتی از وام‏های عراق را تضمین می‏کرده و همچنین، میلیاردها دلار وام غیر مجاز بدون طی مراحل رسمی به عراق اعطا شده است.پس از این افشاگری، عرصه بر معاملات اقتصادی، سیاسی و نظامی امریکا با عراق تنگ شد.  راس بیکر در ماه آوریل سال 1993 طی مقاله‏ای یادآور شد که کریس دروگال  ، رئیس شعبه بی ان ال در آتلانتا، وام‏هایی را در اختیار عراق قرار داده تا آن‏ها را برای خرید فناوری‏های نظامی و تجهیزات دو منظوره صرف کند؛ موضوعی که مقامات دولت امریکا از آن آگاه بودند و حتی این وام‏ها را نیز تضمین می‏کردند. دولت انگلستان نیز، نه تنها از فعالیت‏های یکی از شاخه‏های شرکت انگلیسی ماتریکس.چرچیل  در اوهایو در تهیه تجهیزات و فناوری‏های نظامی برای عراق آگاه بود، بلکه می‏دانست که بی ان ال آتلانتا هزینه فعالیت‏های این شرکت را تأمین می‏کند.... بعدها از طریق مقامات بانکی معلوم شد که دولت ایتالیا و مالک اصلی بی ان ال از وام‏های اعطا شده از سوی بی ان ال به عراق آگاه بوده‏اند. اما، حتی انزجار مردم از کشتار جمعی حلبچه و رسوایی فزاینده بی ان ال نیز نتوانست از گرمی روابط واشنگتن و عراق بکاهد.  در 2 اکتبر سال 1989، جورج بوش پدر تصمیم خیلی محرمانه شماره 26 امنیت ملی را امضا کرد که طبق آن: «روابط عادی امریکا و عراق می‏تواند منافع طولانی مدت امریکا را در منطقه خلیج فارس تأمین کند و ثبات منطقه خلیج فارس و خاورمیانه را افزایش دهد. امریکا باید انگیزه‏های اقتصادی و سیاسی برای عراق فراهم کند تا رفتار عراق نیز رفته رفته، معتدل‏تر شود و در نتیجه، امریکا بتواند از طریق عراق، نفوذ و تسلط خود بر منطقه را افزایش دهد.... ما باید فرصت‏ها و امکاناتی را برای شرکت‏های امریکایی فراهم آوریم تا در بازسازی اقتصاد عراق شرکت کنند.»  با افزایش فشار کنگره و افکار عمومی بر وزارت کشاورزی امریکا مبنی بر پایان دادن به تضمین وام‏های عراق از سوی شرکت اعتباری تأمین کالا، جیمز بیکر  ، وزیر امور خارجه امریکا، به پشتوانه تصمیم شماره 26 امنیت ملی، شخصا پافشاری کرد که کلی‏تن یوتر  ، وزیر کشاورزی، از مخالفت‏های خود با ماجرای تضمین این وام‏ها دست بردارد.  در ماه نوامبر سال 1989، جورج بوش پدر با تخصیص یک میلیارد دلار برای تضمین وام‏های عراق در سال 1990 موافقت کرد. در ماه آوریل سال 1990، اعتراض‏های گسترده نسبت به رسوایی بی ان ال، وزارت کشاورزی را بر آن داشت تا از ضمانت وام‏های اعطا شده به عراق دست بردارد. در 18 ماه مه، اسکو کرافت ، مشاور امنیت ملی امریکا، شخصا وارد عمل شد تا از ارسال نخستین قسط 500 میلیون دلاری شرکت اعتباری تأمین کالا برای سال 1990 اطمینان حاصل یابد.  طبق مقاله فرانتز و واس در 23 ماه فوریه سال 1992 در لس‏آنجلس تایمز، مقامات شورای امنیت ملی و وزارت امور خارجه آمریکا در ماه جولای 1990، بر ارسال دومین قسط از یک میلیارد دلار ذکر شده اصرار داشتند. آن‏ها به رغم آگاهی از بحران‏های موجود در منطقه و شواهد موجود مبنی بر استفاده عراق از این وام‏ها برای دست یافتن به فناوری سلاح‏های اتمی و برنامه موشک‏های بالستیک به اعطای وام‏ها ادامه دادند، ضمن آنکه رژیم عراق نیز با استفاده از این وام‏ها به یک شبکه سری تهیه سلاح، کمک‏های مالی می‏کرد.  از 18 ماه جولای تا اول ماه اوت سال 1990، دولت بوش پدر با فروش فناوری‏های پیشرفته به ارزش 8 / 4 میلیارد دلار به عراق موافقت کرد. این فناوری‏ها در سعد 16 و وزارت صنایع و امور نظامی عراق مورد استفاده قرار می‏گرفت. در اول ماه اوت، فروش تجهیزات پیشرفته تبادل اطلاعات به ارزش 695 میلیون دلار تأیید شد.  فرانتز و واس یادآور شدند: «وزارت کشاورزی امریکا، تنها در 2 ماه اوت سال 1990 رسما، تضمین وام‏های اعطا شده از سوی شرکت اعتباری تأمین کالا به عراق را متوقف کرد؛ درست همان روزی که تانک‏ها و سربازان عراق به خاک کویت وارد شدند.»
منبع: کتاب آمریکا چگونه صدام حسین را به سلاح‏های شیمیایی مسلح کرد؟

X