معرفی وبلاگ
ما باید این توجه را هیچوقت از خود بیرون نکنیم، از مغز خود بیرون نکنیم که ما بندگان خدا هستیم و در راه او و در سبیل او حرکت می کنیم و پیشروی می کنیم. اگر شهادت نصیب شد، سعادت است و اگر پیروزی نصیب شد سعادت است. حضرت امام خمینی (ره)
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 377985
تعداد نوشته ها : 139
تعداد نظرات : 14
Rss
طراح قالب
GraphistThem244

 
در سال 1362، نه تنها میزان و دفعات کاربرد سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای رزمنده جمهوری اسلامی ایران افزایش چشم‏گیری یافت و به طور نسبی سراسر جبهه‏های جنگ از جنوب تا شمال را در بر گرفت، بلکه عوامل شیمیایی مرگبارتری نیز به کار گرفته شدند که تا آن زمان، از آنها استفاده نشده بود. در واقع، در این سال، جنگ افزارهای شیمیایی به کار رفته در جنگ ایران و عراق از نظر کمی و کیفی متحول شدند.
ورود عوامل شیمیایی جدیدی همچون سم قارچی، باران زرد، گاز اعصاب با نام تابون، قارچهای سمی دیگر همچون نیوالندل، تی - 2، اچ تی - 2، کارول در کنار عوامل فسفری، ناتوان کننده و... نشان می‏داد که جنگ شیمیایی در جنگ ایران و عراق به مرحله نوینی وارد شده است. وال استریت ژورنال در شماره 13 مارس 1984 خود، در مقاله‏ای با اشاره به ورود این عوامل کشنده شیمیایی در جنگ نوشت: «تأثیر تراکمی ترکیب دو عامل سمی گاز خردل و باران زرد مطلقا کشنده است. باران زرد از سموم تریکوتسین به دست می‏آید که از طریق انواع قارچ فوساریوم تولید می‏شوند و می‏توان آنها را از غلات کپک زده و آلوده به دست آورد. در میان سمومی که روی پوست اثر می‏گذارد این تنها ماده‏ای است که به آسانی می‏توان آن را تولید کرد؛ یک میلیاردم گرم از این (نانوگرم) بر هر سانتی‏متر مربع پوست باعث حساسیت خواهد شد و مقادیری به اندازه یک میکروگرم آن سلولهای پوست را از بین می‏برد.» 
طبق آمار موجود، در سال 45،1362 بار از این نوع گازهای شیمیایی در جبهه‏های مختلف جنگ استفاده شده است که این تعداد چهار برابر سال پیش از آن بود.  افزون بر این، گستره عملیاتی آن به شدت افزایش یافت و مناطق غیرنظامی از جمله شهرها و روستاها را نیز در برگرفت تا شاید از این طریق فشار بیشتری بر کانونهای تصمیم‏گیری جمهوری اسلامی ایران وارد آید. هدف نهایی عراق در این دوره، وادار کردن ایران به پذیرش پایان جنگ بدون دستیابی به برتری نظامی در صحنه جنگ بود. به عبارت دیگر، عراقیها مترصد آن بودند تا هزینه هر پیروزی نظامی را به حدی برای ایرانیان افزایش دهند که از تنبیه متجاوز منصرف شوند.
از نخستین روزهای آغاز سال 1362، عراق در هر فرصت ممکن، در سراسر جبهه‏های جنگ به گازهای شیمیایی متوسل شد. برای نمونه، در فروردین‏ماه این سال، نیروهای عراقی با استفاده از خمپاره‏انداز و توپخانه چهار بار علیه نیروهای خودی از گلوله‏های شیمیایی استفاده کردند و مناطق فکه (3 فروردین‏ماه و سال 1362)، پایگاه مسلم نقابی (6 فروردین‏ماه سال 1362) و سومار (در روزهای 9 و 18 فروردین‏ماه سال 1362) را هدف قرار دادند که طی آن، چهار نفر در سومار مصدوم شدند. در این میان، در 21 فروردین‏ماه، جمهوری اسلامی ایران عملیات بزرگ دیگری را با نام والفجر 1 در منطقه عمومی میسان عراق در جبل فوقی آغاز کرد که این عملیات نیز با ناکامی روبه‏رو شد و اهداف آن تحقق نیافت. پس از عملیات مزبور، مسئولان جنگ در ایران بار دیگر به عملیاتهای متوسط و کوچک متوسل شدند تا ضعف نیروهای خودی را برای اجرای یک عملیات بزرگ دیگر برطرف کنند. به دنبال آن، پس از سه ماه تأخیر، در فاصله یک هفته (29 تیرماه سال 1362 تا 7  مردادماه سال 1362) دو عملیات متوسط والفجر 2 و والفجر 3 در منطقه چومان و مصطفی در اربیل عراق و مهران به اجرا درآمد. به دنبال این دو عملیات، عراق موجی از حملات شیمیایی را علیه نیروهای نظامی و غیرنظامیان ایران آغاز کرد. از جمله در 17 مردادماه، و مناطق حاج عمران، شیوه‏رش، تمرچین، رودخانه دویرج و مناطق اطراف آن را با توپخانه و هواپیما، هدف گازهای تهوع‏آور و تاول‏زا قرار داد که در شیوه رش 24 نفر و در منطقه پادگان حاج عمران در محور پیرانشهر - رواندوز بیش از صد نفر مصدوم به همراه داشت. روز بعد نیز، روستاهای شیرواش و چند روستای مجاور پیرانشهر (دو بار در یک روز) و تمرچین هدف بمباران شیمیایی هواپیماهای عراقی قرار گرفتند که طی دو حمله پیرانشهر، 138 تن مصدوم شدند و دو تن دیگر جان باختند. در تمرچین نیز، سی‏نفر در معرض گاز خردل قرار گرفتند و به شدت آسیب دیدند. در 23 مردادماه هم ارتفاعات قمطره (چمارته) با توپخانه هدف قرار گرفت و گازهای تاول‏زا مرگ سه تن و مصدومیت دویست تن دیگر را موجب شدند. روز بعد توپخانه عراق منطقه  ساوجی را هدف گلوله‏های شیمیایی قرار داد که تلفاتی در پی‏نداشت. در پی این حملات بود که ستاد تبلیغات جنگ با انتشار اطلاعیه‏ای به زبان انگلیسی در تاریخ 3 سپتامبر سال 1983 (12 شهریورماه سال 1362) در بیان شواهدی از حملات شیمیایی عراق به نقل از یکی از مجروحان حادثه نوشت: 
«در ساعت 7 صبح روز 9 اوت سال 1983 (18 مردادماه سال 1362)، در شش کیلومتری غرب جاده پیرانشهر - رواندوز، یک فروند هواپیمای متجاوز عراقی در حالی که در ارتفاع پایین و بدون صدا بر فراز مواضع رزمندگان اسلام حرکت می‏کرد، نیروهای پیاده مستقر در جاده را هدف قرار داد. با این اقدام، نیروهای مستقر در جاده، صدایی شبیه به صدای انفجار گلوله توپ و پرتاپ بمب را شنیدند، ضمن آنکه ستون سیاهی از دود به هوا برخاست و قشر نازکی از پودر سیاهرنگ سطح تمامی لوازم را پوشاند. در این میان، چند گروه کوچک از نیروهای اسلام به موج گرفتگی دچار شدند و به بیمارستان انتقال یافتند. اما تقریبا در بسیاری از رزمندگان که به ظاهر کوچک‏ترین آسیبی هم ندیده بودند، برخی از حالات غیر عادی ظاهر شد که عبارت بود از احساس درد توأم با سوزش در پاره‏ای از نواحی بدن مانند ساق پا، و پشت و چشمها، که به تدریج بر شدت آنها افزوده می‏شد.» 
در روزهای 7 و 8 شهریورماه سال 1362 نیز، به ترتیب مناطق سردشت و سومار هدف توپهای حاوی گازهای سمی قرار گرفتند که از تعداد تلفات و مصدومان آنها، اطلاعی در دست نیست. با آغاز نیمه دوم سال و افزایش احتمال آغاز عملیات نیروهای ایران، در سراسر خطوط تماس، بر شدت کاربرد سلاحهای شیمیایی از سوی عراق افزوده شد. در تاریخ 2 مهرماه، نیروهای عراقی ارتفاعات بازی دراز را با توپخانه هدف گلوله‏های شیمیایی قرار دادند که طی آن، چهار تن مصدوم شدند. سه روزبعد، منطقه‏ای در قصر شیرین با دو گلوله شیمیایی هدف حمله قرار گرفت که در نتیجه آن، سه تن از اعضای بسیج اعزامی از تهران به شدت از ناحیه صورت مجروح شدند. در 25 مهرماه نیز، منطقه خراطها هدف گلوله‏های شیمیایی توپخانه عراق واقع شد. با وجود این، اوج استفاده از گازهای شیمیایی را باید مهرماه سال 1362 به هنگام آغاز عملیات والفجر 4 در منطقه عمومی سلیمانیه و محور پنجوین دانست. با آغاز این عملیات و پیشروی نیروهای ایرانی به داخل خاک عراق، نیروهای دشمن با گاز خردل به مواضع تحت تصرف رزمندگان ایران حمله کردند که در نتیجه آن، حدود سیصد نفر مصدوم شدند.  که تا این زمان بی‏سابقه بوده است. هم زمان با این حمله شیمیایی، در روز 2 مهرماه سه منطقه مریوان، روستاهای سیدلو و سردوش با توپخانه و خمپاره هدف حمله قرار گرفتند که طی این اقدام، سه تن در سر دوش مجروح شدند. این منطقه سه روز بعد بار دیگر با گلوله شیمیایی هدف حمله واقع شد. در 30 مهرماه، محور پنجوین شاهد حمله شیمیایی دیگری از سوی عراق بود. در گزارش بیمارستان لقمان الدوله حکیم در تهران، که محل بستری مجروحان این حادثه بود، به نقل از مجروحان چنین آمده است: «در ساعت 21:30، 30 مهرماه در سه کیلومتری شمال پنجوین در میان گلوله‏های معمولی توپهای عراقی، تعدادی از گلوله‏های شیمیایی منفجر شدند که در نتیجه انفجار آنها، دود غلیظی فضا را فرا  گرفت و به تدریج، بویی شبیه نفت در محیط به استشمام رسید. صبح روز بعد، در افرادی که با هوای آلوده به مواد شیمیایی تماس پیدا کرده بودند، عواملی چون سوزش و آبریزش از چشمها، تاری دید، خارش، تنگی نفس، سرفه و بی‏اشتهایی ظاهر شد و نواحی چین‏دار بدن آنان تغییر رنگ داد و سیاه شد.» 
در آبان‏ماه، حجم و دفعات حملات شیمیایی افزایش بیشتری یافت. در این ارتباط، روستاهای سریش، هانی برانه و بانیجان از توابع شهرهای بانه و سردشت را می‏توان نخستین اهداف دانست. در حمله به بانیجان، که در 1 و 6 آبان‏ماه رخ داد، هواپیماهای عراق گازهای تاول‏زا روی منطقه فرو ریختند که در نتیجه آن، هفتاد نفر مجروح شدند. در 3 آبان‏ماه نیز، در بانه، بمباران شیمیایی (گازموستارد) نه تن شهید و پنجاه تن مجروح در پی داشت. در حمله به مریوان، که در روز 4 آبان‏ماه با توپخانه انجام گرفت، شانزده نفر مجروح شدند. در 16 آبان‏ماه منطقه گرماب نیز هدف حملات شیمیایی قرار گرفت که طی آن، چهل تن مجروح شدند. در همین روز، بار دیگر منطقه عملیاتی والفجر 4، در پنجوین، با گاز اعصاب هدف قرار گرفت که هفده کشته و شصت مجروح در پی داشت. با تداوم عملیات والفجر 4، و منطقه عملیاتی شیخ لر بین رودخانه شیمه و ارتفاعات سری در چهل کیلومتری خاک عراق با بمبهای شیمیایی هدف قرار گرفت که در نتیجه آن، هفتاد تن از نیروهای ایران به شدت از ناحیه چشم و ریه آسیب دیدند. در این حمله، چهار فرزند هواپیما منطقه را با گلوله‏های حاوی گاز شیمیایی بمباران کردند. گزارشی که خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران چند روز پس از این حادثه مخابره کرد، جزئیات بیشتری را درباره چگونگی وقوع آن بیان می‏کند: «ساعت 17:00 روز 16 آبان‏ماه رژیم عراق در حالی که شکست دیگری را در منطقه والفجر 4 متحمل شده بود، منطقه بین رودخانه شیلر و ارتفاعات سری را با چهار فروند از هواپیماهای خود که به بمبهای شیمیایی مسلح بودند، هدف حمله قرار داد و این بار، نوع دیگری از بمبهای شیمیایی را آزمایش کرد. به گفته مجروحان این حادثه، با انفجار این بمبها بویی شبیه پیاز گندیده یا گاز تابون به مشام 
می‏رسید و شش تا هفت ساعت پس از انفجار نیز، وجود این بو حس می‏شد. موادی که از این بمبها به جا مانده بود، شبیه گریس قرمز و چرب بوده و تا شش ساعت پس از انفجار نیز بوی آن به مشام می‏رسید. در اثر این بمباران، دید افراد مصدوم به طور چشم‏گیری کاهش یافته و بعضی از آنان دچار فینگنر کانت شده‏اند و انگشتان دست را تنها از فاصله نزدیک می‏توانند شمارش کنند، ولی جزئیات آن را نمی‏توانند تشخیص دهند. در این عده که بیش از هفتاد نفر هستند، تحریکات شدید چشمی شامل پرخونی شدید، التهاب، کراتیت قرینه (ورم التهابی قرنیه)، ریزش اشک شدید، کاهش بینایی، درد فوق‏العاده شدید در چشمها، سرگیجه، تهوع و ترس از نور مشاهده می‏شود. این بمبها تا شعاع یک کیلومتری روی افراد تأثیر گذاشته‏اند و کسانی که در فاصله نزدیک‏تری از محل انفجار قرار داشته‏اند، به تنگی نفس و آلرژی پوستی نیز مبتلا شده‏اند. تعدادی از این افراد از تشخیص رنگ عاجزند و تنها رنگهای سیاه و سفید را از فاصله نزدیک تشخیص می‏دهند
پس از این حمله و به دنبال فروکش کردن عملیات والفجر 4، از شدت حملات شیمیایی عراق در جبهه‏های جنگ کاسته شد، به طوری که در آذرماه یک مورد، در دی‏ماه دو مورد و در بهمن‏ماه سال 1362، تنها یک مورد حمله شیمیایی به ثبت رسیده است. یکی از مهم‏ترین دلایل کاهش این حملات، تغییر رویه جمهوری اسلامی ایران در برخورد با سازمان ملل، به ویژه دبیر کل بود. جمهوری اسلامی ایران به دنبال تشدید حملات شیمیایی عراق علیه مناطق نظامی و غیرنظامی، برای نخستین بار در 6 آبان‏ماه سال 1362 (28 اکتبر 1983) طی نامه‏ای رسمی خطاب به دبیر کل سازمان ملل اعلام کرد که عراق در جنگ علیه نیروهای ایران از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده است و تقاضا کرد که دبیر کل گروه کارشناسی را برای بررسی موضوع به منطقه اعزام کند. شش روز بعد با تداوم حملات شیمیایی عراق، جمهوری اسلامی ایران این تقاضا را تکرار کرد.  اما در خواستهای مکرر ایران در سازمان ملل با بی‏اعتنایی روبه‏رو شد و دبیر کل در مقابل تقاضای ایران سکوت اختیار کرد. دولت عراق زمانی که با اقدام بی‏سابقه ایران در توسل به دبیر کل برای جلوگیری از گسترش کاربرد سلاحهای شیمیایی روبه‏رو شد، حملات شیمیایی خود را کاهش داد. از سوی دیگر، برای تحت الشعاع قرار دادن اقدام سیاسی ایران، طی برنامه‏ای به دبیر کل، ادعا کرد که ایران علیه نیروهای عراقی از سلاح شیمیایی استفاده کرده است و اعزام گروه کارشناسی به آن کشور را خواستار شد.   با وجود این، زمانی که دولت عراق متوجه شد. برای درخواستهای ایران در مجامع بین‏المللی گوش شنوایی وجود ندارد، محدودیت به کارگیری جنگ افزارهای شیمیایی را کنار گذاشت و با آغاز نخستین زمزمه‏های شروع عملیات بزرگ دیگری از سوی نیروهای ایران، در اوایل اسفندماه سال 1362 تهدید کرد: «در صورت نیاز، از سلاحهای جدیدی استفاده خواهد کرد که برای ایرانیان ناشناخته است.»در همین زمینه، ژنرال ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه سوم عراق، که در جبهه بصره مستقر بود نیز، در مصاحبه‏ای اعلام کرد: «اگر شما به من نوعی سم دفع آفات بدهید که آن را در میان این کرمهای حشرات پرتاپ کنم تا آن را استنشاق کنند و جان بسپارند، آن را به کار خواهم گرفت» رادیو بغداد نیز ورود عوامل شیمیایی جدید در جنگ را این چنین اعلام کرد: «برای کشتن هر نوع حشره‏ای، حشره‏کش ویژه وجود دارد.»این عبارت زمانی مفهوم حقیقی خود را نشان می‏دهد که بدانیم از نظر شیمیایی، بین عوامل اعصاب و حشره‏کشها نوعی رابطه وجود دارد. این تهدیدها زمانی انجام می‏شد که عراقیها به طور گسترده‏ای می‏کوشیدند تا هر گونه کاربرد گازهای شیمیایی را در جبهه‏های جنگ منکر شوند و آن را ترفند ایران برای تحت الشعاع قرار دادن تلفات انسانی خود در جنگ قلمداد کنند.  البته، مسئولان عراقی گاهی کنترل خود را از دست می‏دادند و با ایما و اشاره بر استفاده از سلاحهای شیمیایی صحه می‏گذاشتند، به طوری که وزیر اطلاعات آن کشور در پاسخ به پرسشهای خبرنگاران درباره کاربرد جنگ افزارهای شیمیایی گفت: «چرا عراق باید زیرپوش کثیفش را در ملأ عام بشوید؟» بنابراین، خط مشی کلی عراق در مورد استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایران در صحنه سیاسی و در سطح رسانه‏ای، پنهانکاری و در واقع، نوعی فرافکنی بود. خط مشی‏ای که تا این زمان (پیش از عملیات خیبر در اسفند 1362)، کاملا موفقیت آمیز می‏نمود و سبب شده بود تا استمداد طلبی ایران در سطح جهانی به نتیجه نرسد. 
با وجود این، انتشار برخی از اخبار و گزارشها در مطبوعات و رسانه‏های گروهی جهان درباره کاربرد گسترده جنگ افزارهای شیمیایی از سوی عراق علیه نیروهای ایرانی در جبهه‏های جنگ آشکار کرد که بیش از این، امکان پنهانکاری وجود ندارد و موضوع از کنترل عراق خارج شده است. تقریبا از آذرماه سال 1362 که جمهوری اسلامی ایران برای نخستین بار طی نامه‏ای از دبیر کل برای جلوگیری از تکرار استفاده عراق از گازهای شیمیایی استمداد طلبید، تعدادی از روزنامه‏ها و نشریات تخصصی جهان نسبت به موضوع حساس شدند و به درج مقالاتی در این باره اقدام کردند. از جمله روزنامه گاردین در مقاله‏ای به تاریخ 5 آذرماه سال 1362، به نقل از سه پزشک انگلیسی، که برای شرکت در کنفرانس جهانی پزشکی به تهران سفر کرده و مقامات بنیاد شهید آنها را بر بالین مجروحان شیمیایی بستری در بیمارستانهای تهران حاضر کرده بودند، نوشت، شواهدی را که دولت ایران برای اثبات ادعای خود ارائه داده، آنها را متقاعد کرده که عراق برای مقابله با حمله اخیر نیروهای ایران سلاحهای شیمیایی و گازهای سمی را علیه نیروهای ایران به کار گرفته است. یکی از پزشکان انگلیسی می‏گوید: «عکسهای سربازان ایرانی با بدنهای ورم کرده نشان دهنده آن است که طی جنگ از سلاحهای شیمیایی استفاده شده است.» وی می‏افزاید: «با توجه به نوع سلاحهای مزبور، این ماده شیمیایی، نه گاز محرک اعصاب، بلکه احتمالا گاز نیتروژن خردلی بوده است.» گاردین در ادامه، با اشاره به اینکه حمله اخیر شیمیایی عراق در نزدیکی شهر پنجوین در داخل مرز عراق و در حدود سیصد کیلومتری بغداد صورت گرفته است، تأکید می‏کند که معلوم نیست این گازهای شیمیایی را کدام کشور تولید کرده است، اما گفته می‏شود که روی آثار باقی مانده از آنها علائم شوروی دیده شده است. اما این امر، تنها نشان دهنده آن است که دستگاههای پرتاپ این گازها ساخت شوروی بوده است.   
این روزنامه در پایان یادآور می‏شود که: «صدام حسین پیش از این به ایران هشدار داده بود که اگر به خاک عراق حمله کند، با سلاحهای مرگبار این کشور روبه‏رو خواهد شد. شاید گاز نیتروژن خردلی همان سلاح باشد.» 
مدتی بعد، هفته‏نامه معتبر نظامی جینز دیفنس چاپ لندن با اشاره به نقض کنوانسیون 1925 ژنو در منع تولید و استفاده از گازهای شیمیایی در جنگ، نوشت: «عراق برای مقابله با حملات موج انسانی نیروهای ایرانی در جنگ خلیج‏فارس از گاز محرک استفاده می‏کند. این گاز گوگردی است که از نفت خام در مراحل تصفیه گرفته می‏شود و شبیه گازی است که در آلمانها در سال 1917 در جنگ جهانی اول در جبهه غرب به کار بردند. گاز مزبور را عراق تولید می‏کند و به شکل گلوله توپ یا به صورت بمب، که با هواپیما به پایین ریخته می‏شود.»
با وجود انتشار مطالبی از این دست در نشریات مختلف جهان در سه ماهه پایانی سال 1983، این مسائل هیچ گونه واکنشی را در مواضع کشورها و مجامع بین‏المللی در پی نداشت و آنها همچنان، به سکوت خود در قبال کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ ایران و عراق ادامه می‏دادند. در نتیجه، عراقیها که نگران واکنشهای منفی دولتها، سازمانهای بین‏المللی و افکار عمومی جهان بودند، در آغاز، غافلگیر شدند و با کاهش استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایران کوشیدند، از بروز جو ضد عراقی در جهان جلوگیری کنند. به همین دلیل، پس از پایان عملیات والفجر 4، نیروهای عراق در آذرماه سال 1362 به ندرت به جنگ افزارهای شیمیایی متوسل شدند و در طول ماههای آذر، دی و بهمن سال 1362 تنها در چهار حمله از سلاحهای شیمیایی استفاده کردند که از نظر حجم و میزان مواد آلوده کننده چندان مهم نبود و تلفاتی را نیز در بر نداشت. این حملات در 4 آذرماه در منطقه پاوه، 15 همین ماه در ایستگاه حسینیه آبادان (با یک تن مصدوم) و 25 بهمن‏ماه در منطقه اروند رود با استفاده از خمپاره‏های محتوی گاز سمی انجام شد که تلفاتی را در بر نداشت. البته، این وضعیت چندان دوام نیافت. عراقیها که از سکوت دولتها و مجامع بین‏المللی در قبال استعمال گازهای شیمیایی علیه نیروهای ایرانی اطمینان پیدا کرده بودند، در اسفندماه سال 1362، با استفاده از گازهای شیمیایی چنان جهنمی رابه پا کردند که تا آن زمان بی‏سابقه بود. آنها طی یک ماه، چهارده بار به حملات شیمیایی متوسل شدند که چهار برابر از حملات سال پیش بیشتر بود.   افزون بر این، آنها سلاح جدیدی را آزمایش کردند که پیش از آن، هرگز در جنگی به کار نرفته بود که از آن جمله می‏توان به عامل اعصاب یا گاز تابون اشاره کرد.
منبع: کتاب استفاده گسترده عراق از سلاح های شیمیایی


X